به گزارش متادخت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و گشوده شدن عرصههای اجتماعی مختلف برای حضور و بروز زنان، یکی از بحثهای اصلی ومورد توجه جامعه، امکان یا عدم امکان حضور زنان در عرصههای جدید دیگر است. از نمایندگی مجلس و تصدیگری پست وزارت خانهها گرفته تا جای گرفتن بر کرسیهای علمی و مرجع تقلید شدن!
با سخنرانی اخیر رهبر انقلاب در دیدار اقشار متخلف بانوان۱ و اشاره ایشان به امکان تقلید زنان از زنان در مسائل شرعی، بار دیگر این بحث پر چالش بر سر زبانها افتاده است. با وجود تاکیدات چندباره ایشان بر این موضوع، هنوز افرادی هستند که اصل این مسئله را زیر سوال برده و برای عدم پذیرش خود استناد به رای مشهور فقها میکنند؛ اما این افراد به این نکته توجه ندارند که فقه ما فقهی پویاست و حکومت اسلامی میتواند برای خروج از معضلات موجود خود، آرای مشهور را بررسی کند و اگر به نظریهای فقهی و مدلل در مقابل نظر مشهور دست يافت، به آن اعتنا کند. این اتفاق در تاریخ جمهوری اسلامی ایران با سابقه است؛ مانند اجازه مشارکت زنان در امور مجلس شورای اسلامی (چه به عنوان رای دهنده و چه به عنوان نماینده)۲ و تعمیم حرمت احتکار به همه کالاها که توسط امام خمینی (ره) انجام شد۳ و هر دو مخالف نظرات مشهور در این حوزهها بودند.
هرچند نظریه متفکران متاخر مانند رهبر انقلاب، شهید مطهری۴ و آیت الله جوادی آملی۵ در رابطه با جواز اجتهاد زنان، خود ادله قاطعی دارد که میتواند نظر مشهور را رد کند.
راه برای اجتهاد زنان باز است؟
سیره عقلا، قرآن و سنت هر سه از منابع متقن استنباط احکام هستند و از هر سه میتوان جواز اجتهاد زنان را استنباط کرد.
قاعده ی عقلی «لزوم رجوع جاهل به عالم»، روایت معروف امام حسن عسکری مبنی بر لزوم رجوع به عالم۶ و آیه «فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» قرآن کریم(کدام سوره و آیه)۷، هر سه به واسطه ی اطلاقی که دارند شامل زنان و مردان میشوند و دلیلی برای اختصاص آنها به مردان نداریم.
علاوه بر این موارد، زنی که با تلاش خود به درجه اجتهاد میرسد، به دلیل احاطه بیشتری که نسبت به مردان، بر موضوعات مرتبط با زنان دارد؛ اعلم از ديگران است و بر زنان میتوانند که در مسائل مربوط به خود به وی مراجعه کنند و همه این دلایل نقلی و عقلی، استحکام، منطقی، درست و بجا بودن سخن رهبر حکیم انقلاب را میرساند.
- بیشتر بخوانید: سیره زندگی حضرت زهرا (س)
غفلت ما، چراغ سبز به دشمن است!
ورود زنان مجتهد به این عرصه میتواند تحول شگرفی در مسائل مربوط به خانواده همچون نکاح، طلاق، نفقه، ارث، حضانت و احکام حقوقی و مدنی زنان همچون دیه، شهادت، قضاوت و …. ایجاد کند. تحولی در چارچوب همان فقه جواهری با همان روشها و رجوع به همان منابع فقهی، اما ارائه دهنده دیدگاههای جدید متناسب با تحولات زمانه. البته این بیانات و مصادیق ذکر شده به عنوان مسائل زنان نباید این خطا را در ذهن ایجاد کند که باید به دنبال انطباق دادن اجباری احکام اسلامی با کنوانسیونهای خارجی و ایدئولوژی غربی باشیم. بلکه باید هدف را از پیش تعیین کرده و کار عمیق و علمی بر مبنای فقه اسلامی صورت گیرد، در اصل ملاک مراعات شرع و حدود شارع مقدس است نه کارهای ژورنالیستی و زرد و مخاطب پسند.
شایان توجه که در مقابل بیتوجهی به موضوع اجتهاد زنان، راه را برای کسانی که به دنبال هدف فوق هستند باز میکند و این یک زنگ خطر است!
این غفلت، در شرایطی که نظام پرسشها و مسائل جدی در حوزه زنان و خانواده، هم در وجه نظریهپردازی و سیاستگذاری و هم در وجه ساختاری دارد؛ بسیار نگران کننده است. در حالیکه این نقطه قوت اسلام است که بالاترین مقام دانشی آن یعنی اجتهاد، فراجنستی است و تاسف که ما موفق نبودهایم از این ظرفیت برای نظریهپردازی فقهی و دینی، جهت حل معضلات کنونی حوزه زنان و خانواده استفاده کنیم و معضلاتی که هر از چند گاهی منجر به ایجاد چالشی بزرگ برای حاکمیت اسلامی میشوند را معطل رویکردهای متحجرانه عدهای گذاشتهایم که حتی با وجود موافقت علنی رهبر انقلاب، فعالیت مستقلانه بانوان مجتهده را نمیپذیرند.
البته که نمیتوان منکر تلاش زنان مجتهد کشورمان شد، اما آنچه در عمل در این سالها رقم خورده است با مطلوب فاصلهای طولانی دارد. برای مثال سرکار خانم زهره صفاتی از مجتهدان بزرگ کشورمان با نوشتن کتابی در باب احکام دماء باعث تعدیل و تغییر برخی احکام فقهی و فتاوا شدهاند، در رابطه با اعمال حج لزوم تغییراتی را به گوش مراجع رسانده و از حرجی بودن اعمال حج برای زنان صحبت کردهاند، مبحثی که هیچکدام از مردان مراجع تقلید هیچگاه نمیتوانستند حتی به مسئله بودن آن پی ببرند و این مطلبی واضح است.
این راه کفش فولادین میخواهد
در پایان از اشاره به این نکته ضروری است که دستیابی به تمام این آرمانها، مستلزم تحول خواهی و تلاش دوچندان حوزههای علمیه خواهران میباشد. در گام اول برنامه ریزی برای تربیت مجتهدین زن باید جزو دستورکارهای جدی حوزه های علمیه خواهران قرار گیرد؛ این درحالی است که ساحت حوزههای علمیه خواهران صرفا آموزشی بوده و حتی مجوز سطح پنج و اجتهاد بانوان توسط ساختار، همچنان در حاله ای از ابهام است.
در قدم بعد حوزههای علمیه خواهران باید نسبت به شرایط روز جامعه منعطف باشند و آگاهی کاملی نسبت به مسائل روز احکام زنان داشته باشند و احکام را منحصر در احکام حیض و نفاس نبینند. آنچه نیاز است امروزه در حوزههای علمیه جدی گرفته شود، مسئله محوری به معنای شناخت چالشهای فردی و اجتماعی زنان و مجهز شدن به دانشی برای پاسخگویی به این چالشهاست.
البته شاید درستتر باشد گام اول را «انتقال مدیریت و سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران به زنان» دانست! تا زمانی که مدیریت این نهادها همچنان در دست مردان است و طلبههای خانم کتب فقه و اصولی را میخوانند که صرفا با نگاه مردانه نوشته شده است، چگونه میتوانند در دستیابی به نگاه زنانه به فقه توفیقی یابند؟!
به امید آن که این مطالبه مهم رهبر انقلاب مثل سایر مطالباتشان از حوزههای علمیه، دچار بیعملی و بد عملی نشود و شاهد نقشآفرینی زنان عالمه در عرصههای گوناگون، در جمهوری اسلامی، که امروز خیمه حسین بن علی (علیه السلام) است، باشیم.
۱. دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب 1403/09/27
۲. صحیفه امام جلد6، ص. 436
۳. ویکی خمینی
۴. https://www.google.com/amp/s/rasekhoon.net/article/amp/show/115704/سایر-مقالات
۵. https://www.aparat.com/v/w7102a8
۶.وسایل ج۱۸-ص۹۴و ۹۵
۷. سوره نحل، آیه ۴۳
به قلم مریم آخوندی؛ پژوهشگر حوزه زنان و خانواده