به گزارش متادخت، حره بیاعتنا به دم و دستگاه خلافت حجاج وارد شد. حجاج خیره به حره نگاه میکرد. معلوم بود او زنی عادی نیست. حجاج لحظاتی سکوت کرد و بعد پرسید: «حره دختر حلیمه تویی؟». حره با صلابت گفت: «ای غیره مومن درست فهمیدی». حجاج خندهای عصبی کرد وگفت: «من مدتهاست که در انتظار دیدار توام. به من گفتهاند که تو معتقدی علی افضل اصحاب پیامبر است و تو علی را بر ابوبکر و عمر و عثمان ترجیح دادهای؟»
حره نگاهی به حجاج کرد و گفت: «به شما دروغ گفتهاند. چرا که عقیده دارم امیرالمومنین علی بیش از آن است که تنها او را به اصحاب ترجیح دهم؛ بلکه علی را بر کسانی که افضل از ابوبکر و عمر و عثمان هستند ترجیح میدهم». صورت حجاج از خشم به سرخی گراید با خشم گفت: «مقصودت را واضحتر بگو. افضل از اصحاب پیغمبر چه کسانی هستند؟». حره انگشتانش را بالا آورد و شروع به شمارش کرد و گفت: «کسان بسیاری مثل آدم، نوح، ابراهیم، داوود، سلیمان، موسی و عیسی».
حجاج غضبناک از جا بلند شد انگشت اشارهاش را به سوی حره گرفت و گفت: «وای بر تو که اکتفا نکردی که علی را افضل اصحاب بدانی بلکه او را در ردیف انبیاء نام بردی. زود باش و دلیل خود را بر این مدّعی بگو و اگر دلیل واضح و برهان قاطعی بر این دعوی نیاوری تو را خواهم کشت». حره لبخند زد و گفت: «چرا خشمگین میشوید؟ این فضیلت را خداوند در قرآن به امیرالمؤمنین علی داده است. مگر خداوند در قرآن نمیفرمایند «وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَو» ولی درباره علی (علیهالسّلام) میگوید: «وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً».
آدم از همه نعمتهای بهشتی مستفیذ بود و در بهرهبرداری از تمام نعمات آزاد بود و تنها از گندم ممنوع بود که «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ»، ولی آدم (علیهالسّلام) یکسر به سراغ گندم رفت و از گندم خورد و علی (علیهالسّلام) منعی از گندم نداشت و همه نعمتها بر او حلال و مباح بود؛ ولی با این وجود نان گندم نخورد». حجاج بیاختیار زیر لب گفت: «احسنت! اما دلیل تو بر افضل بودن علی بر نوح و لوط چیست؟»
حره پاسخ داد: «خداوند در مورد همسر نوح و لوط میگوید: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَاَتَ نُوحٍ وَ امْرَاَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ» ولی علی بن ابیطالب را همسری است که خوشنودی او خشنودی خدا و خشم او خشم خداست. اگر فاطمه از کسی راضی نباشد خداوند از او راضی نشود». حجاج متحیر پرسید: «اما بگو بدانم دلیل برتر بودن علی از ابراهیم چه خواهد بود؟»
حرّه گفت: «خداوند در قرآن مجید از قول ابراهیم (علیهالسّلام) حکایت کرد: «وَ اِذْ قالَ اِبْراهِیمُ رَبِّ اَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ اَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی»، و حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) در این باره جملهای فرموده است که دوست و دشمن و خویش و بیگانه این سخن را از او نقل کردهاند و همگی شهادت به صحت آن دادهاند و چه عمل او مصدق گفتارش بود که میفرمود: «لو کُشِفَ الغِطا مَا ازْدَدْتُ یَقیناً»؛ اگر پردهها از جلوی چشمانم کنار رود ذرهای بر یقینم افزوده نشود».
حجاج آرام شده بود. استدلالهای حره او را به فکر فرو برده بود. دوباره پرسید: «اما دلیل تو بر افضل بودن علی از موسی چیست؟». حرّه گفت: «خداوند در مورد موسی میفرماید: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ»پس موسی هراسان از شهر خارج شد. اما علی در لیلة المبیت در بستر پیغمبر خوابید و جان خود را بیتشویش فدای رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کرد بطوریکه خداوند بر علی نزد فرشتگان مباهات کرد و در شان او فرمود: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» »
حجاج روی تختش نشست و پرسید: «حالا از دلیلت بر برتری علی بر عیسی بگو؟». حره پاسخ داد: «خداوند متعال در قرآن شریف میگوید: «اِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اَ اَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ اُمِّی اِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی اَنْ اَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ اِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَ لا اَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ اِنَّکَ اَنْتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ ما قُلْتُ لَهُمْ اِلاَّ ما اَمَرْتَنِی بِهِ»
یعنی چون خدا، عیسی را گفت که ای عیسی آیا تو مردم را گفتی که من و مادرم را خدا برگیرید. عیسی در جواب گفت: «خدایا تو منزّهی و من کلام ناحق هرگز نگفتهام و اگر گفته بودم تو میدانستی. چرا که تو از درون من آگاهی. ولی من از درون و افکار تو بیخبرم و فقط تو آگاهی بر غیب داری و من جز آنچه که تو به من دستور دادی نگفتهام.» و عیسی قضاوت و حکومت در این مورد را به روز قیامت انداخت. ولی چون به علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) نیز قومی در حدّ پرستش گرویدند و قائل به خدائی او شدند در دنیا آنها را مجازات و کیفر فرمود لحظهای تاخیر و ضعف نشان نداد».
حجاج انگشت بر دهان مانده بود. تنها کلامی که توانست بر زبان بیاورد این بود «به خدا قسم که در دفاعیّات تو کوچکترین خدشهای وارد نیست.»
پیوست
حره دختر حلیمه سعدیه و خواهر رضایی پیامبر اسلام بود. او از بانوان مومن و معتقد به ولایت علی ابن ابی طالب بود و با زبان خویش در این راه جهاد میکرد.