متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

باغ‌های معلق

کتاب باغ های معلق
فراموشی بهترین نعمت روزهای جنگ است، اما به اندازه غذا و آب روزهای محاصره کمیاب نیست. روز سوم بعد از انفجار که خسته از جبرین برگشتم از من پرسیدند حاضری داوطلباه زنان و کودکان حادثه انفجار را غسل و کفن کنی؟

به گزارش متادخت جنگ همیشه چهره‌ای نازیبا داشته و شاید بیشتر از هر قشری، جامعه زنان را دچار آسیب کرده است. این روزها که همگی ما دچار خشم و ناراحتی از اتفاقاتی هستیم که در غزه می‌گذرد و هیچ انسان پاک نهادی نیست که بتواند در مورد این جنایت جنگی سکوت کند کتابی را به شما معرفی خواهیم کردیم، کتابی از خاطراتی زنان سوری که همانند زنان غزه سال‌هایی را در محاصره داعش زندگی کرده‌اند. این کتاب روایت هفت زن سوری است از محاصره یک شهر.

این کتاب روایتی است از زنانی که زخم‌های جنگ را با خود به همراه دارند، آن‌ها یک روز چشم گشوده‌ و دیده‌اند که هیچ چیز مثل قبل نیست آنان دیگر تنها زن نبودند و حالا باید نقش امدادگر، پرستار، مسئول تدارکات و حتی کفن و دفن جنازه‌ها را بر عهده می‌گرفتند.

کتاب باغ‌های معلق روایت جنگ سوریه است با صدایی زنانه، روایتی که برای سال‌ها می‌تواند محل تامل باشد. روایت هفت زن شیعه از خط دوم جنگ شهری در محاصره چند ساله نبل و الزهرا.

«فراموشی بهترین نعمت روزهای جنگ است، اما به اندازه غذا و آب روزهای محاصره کمیاب نیست. روز سوم بعد از انفجار که خسته از جبرین برگشتم از من پرسیدند حاضری داوطلبانه زنان و کودکان حادثه انفجار را غسل و کفن کنی؟ بهت زده نگاهشان کردم. غسل و کفن بعد از سه روز؟ حق داشتند، تمام حواس ما به زنده‌ها بود و کشته شدگان حادثه را فراموش کرده بودیم. من زنده‌های آن حادثه را دیده بودم و می‌دانستم رو به رو شدن با چیزی که آن‌ها را این طور متحیر کرده بود، کار راحتی نیست. اولین عکس‌العملم فقط سکوت بود. اطمینان نداشتم که توان دیدن آن همه جنازه را داشته باشم. نمی‌توانستم تصمیم بگیرم اما اگر کسی حاضر نمی‌شد آن جنازه‌ها را غسل دهد چه؟ تا به حال در زندگی‌ام اینقدر احساس ضعف نکرده بودم…»

 

باغ‌های معلق

سمیه عالمی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط