متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صفیه بنت عبدالمطلب

چرا نمى‌گذاريد بـرادرم را بـبـينم؟ اگر براى آن است كه او را مثله كرده‌اند، آن را شنيده‌ام؛ اين مصيبت در راه خدا انـدك اسـت. مـا راضـى به رضاى خدا هستيم، در برابر اين مصيبت شكيبايى مى‌كنيم، و آن را به حساب خداوند مى‌گذاريم .

به گزارش متادخت، نیزه‌اش را محکم در میان دستانش ‌فشرد. مردی هراسان به سمتش می‌دوید، معلوم بود که قصد فرار از جنگ را دارد صفیه نیزه را جلو او گرفت، مرد متوقف شد. صفیه فریاد کشید:

  • تو را چه می‌شود مرد، که می‌خواهی دست از یاری خدا و رسولش بکشی؟

مرد خجالت زده گفت:

  • نمی‌بینی جنگ مغلوبه شده؟ حتی حمزه را هم کشته‌اند.

نام حمزه دل صفیه را به آتش کشید. خبر شهادت برادر رشیدش را «هند»، همسر ابوسفیان، به او رسانده بود تا به گمانش او را بیازارد.

  • اگر رسول خدا هم کشته شود می‌خواهی به آیین بت‌پرستی بازگردی؟

مرد حرفی برای گفتن نداشت به میدان جنگ نگاه کرد، شمشیرش را کشید و بازگشت. لبخند بر چهره صفیه نشست.

***

جنگ تمام شده و تعداد شهدا زیاد بود. ناگهان نگاه پیامبر به صفیه افتاد که به دنبال پیکر برادرش در میان شهدا می‌گشت. رو به زبیر کرد و فرمود:

  • برو و نگذار مادرت پیکر برادرش را ببیند.

زبیر به سرعت خود را به مادر رساند تا جلوی او را بگیرد. صفیه در حالی که بغضش را فرو می‌داد گفت:

  • چرا نمى‌گذاريد بـرادرم را بـبـينم؟ اگر براى آن است كه او را مثله كرده‌اند، آن را شنيده‌ام؛ اين مصيبت در راه خدا انـدك اسـت. مـا راضـى به رضاى خدا هستيم، در برابر اين مصيبت شكيبايى مى‌كنيم، و آن را به حساب خداوند مى‌گذاريم .

زبیر به خدمت رسول خدا آمد و سخنان مادرش را بازگو کرد. پیامبر آهی کشید و فرمود:

  • او را آزاد بگذاريد.

صفیه خودش را به کنار پیکر برادر رساند و در کنارش زانو زد و گفت:

  • انا لله و انا الیه راجعون، پرودگارا روح او را قرین مغفرت خود قرار ده…

 

پیوست:

صفیه دختر عبدالمطلب و عمه پیامبر گرامی اسلام از شاعران و راویان احادیث پیامبر بود که به شجاعت شهرت داشت. همچنین اولين زن مسلمانى بود كه مردى از مشركين را به قتل رساند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط