به گزارش متادخت، تا به حال به تغییرات ساختار خانواده در دههها یا حتی سدههای گذشته فکر کردهاید؟ برای مثال تغییر تعداد اعضای خانواده، تعاملات، محل سکونت، آداب و رسوم خانوادگی و هزاران مؤلفه دیگر، در گذر زمان چگونه بوده است؟ نسل امروزی به دلیل روایت کتابها، فیلمها و داستانها، تصویری کمابیش سایهروشن از تغییرات خانواده ایرانی در ذهن دارد. در این یادداشت نیز تلاش شده است تا به تحول ساختاری خانواده در طول زمان پرداخته شود و در مطالب آتی، به مزایای هر یک از این نوع خانوادهها اشاره شود.
وقتی جمع خانوادگی، خاطره شد
خانوادهها در گذشته عموماً از تعداد نفرات بیشتری تشکیل میشدند. علاوه بر والدین و فرزندان، حضور پدربزرگ و مادربزرگ و گاهی دایی، خاله و عمو در یک خانه، جمع خانوادگی را بزرگتر نشان میداد؛ که در گفتمان علمی به آن «خانواده گسترده» نیز گفته میشود. جمعی شلوغ و پر از هیاهو، در خانههایی نزدیک یا حتی در یک ساختمان؛ ازدواجهایی درونخانوادگی؛ بچههای کوچک و زیادی که در حیاط مشغول بازیاند؛ کسبوکارهایی که عموماً مدیریتهایی مرتبط با هم دارند؛ دستپختهای زنانه و مشابهی که بسیار منطبق بر دستور پخت غذاهای مادربزرگ است.

اما با گذشت زمان، تغییر نیازهای روز، رشد تکنولوژی، دگرگونی تمایلات افراد و برخی سیاستگذاریهای کلان، منجر شد تا بسیاری از خانوادهها تصمیم به مهاجرتهای شغلی یا تحصیلی بگیرند. جوانترها به دلایل مختلف به نواحی شهری مهاجرت کردند و بزرگترها، به دلایلی دیگر از جمله علاقه به شهرهای کوچک یا روستاهایشان، در همانجا باقی ماندند. هزینه زندگی در شهرها، اجاره و خرید مسکن، بستر زندگیهای دستهجمعی را محدودتر کرد. برای همین، با گذشت زمان، ساختار خانواده لاغرتر شد و «خانواده هستهای» شکل گرفت.
آیا تکنولوژی خانواده گسترده را بازمیگرداند؟
خانواده هستهای عبارتی است که به خانوادههایی متشکل از والدین و نهایتاً فرزندان اطلاق میشود. اگرچه بسیاری از نظریهپردازان غربی، شکلگیری خانواده هستهای را همزمان و متأثر از مهاجرتهایی میدانند که بهواسطه انقلاب صنعتی رخ داد، اما در ایران نمیتوان دقیقاً به همین مفاهیم استناد کرد. لذا بازه زمانی این تغییرات را نیز نمیتوان مشابه غرب دانست.
شکل زیر، نشاندهنده متوسط تعداد افراد خانواده در شهر و روستاهاست:

شکل ۱ – متوسط تعداد افراد خانوارهای شهری و روستایی از سال ۱۳۳۵ تا ۱۴۰۰ 1
بر این اساس، تعداد اعضای خانواده در شهر و روستاها تا سال ۱۳۷۰ روندی نسبتاً صعودی داشته، اما از این سال به بعد روندی نزولی پیدا کرده است. شاید این سال را بتوان نقطه آغاز نمود تغییرات ساختار خانواده در ایران دانست.
در ادامه این تغییرات، برخی از نظریهپردازان غربی از جمله «تافلر» به پیشبینی وضعیت خانوادهها در عصر دیجیتال پرداختهاند. در کنار پیشبینیهایی که آینده تاریکی برای خانواده سنتی ترسیم میکنند و شکلگیری «خانوادههای انتخابی» (همچون خانوادههایی متشکل از جمعی دوست یا همکار که همچون خانواده سالها کنار هم زندگی میکنند) را محتمل میدانند، برخی دیگر، پیشرفت تکنولوژی و عصر سایبری را بستری مناسب برای بازگشت به خانواده گسترده میدانند.
به عبارتی، فضای مجازی این امکان را به افراد میدهد که مشاغل خود را از راه دور مدیریت کرده و یک «کلبه الکترونیک» بهوجود بیاورند. فرزندان میتوانند از بهترین آموزشهای روز دنیا با استفاده از اینترنت و بدون نیاز به جابهجایی فیزیکی استفاده کنند و تمامی این امکانات، بستری را فراهم میکند تا افراد بتوانند به زادگاههای خود در شهرهای کوچکتر و نزد پدربزرگ و مادربزرگهایشان مهاجرت معکوس کنند و دوباره خانوادهای گسترده را تشکیل دهند.
امروزه تنوعی که در مدلهای خانوادگی در ایران دیده میشود، نشاندهنده این موضوع است که نمیتوان یک نظریه خاص و عام را برای تمامی خانوادههای ایرانی تجویز کرد. اما مسئله این است که کدام مدل خانوادگی میتواند بهترین انتخاب باشد؟ یا بهتر است بگوییم، هرکدام از این مدلهای خانوادگی، چه مزیتی در رشد فردی، اجتماعی و اقتصادی اعضای آن ایجاد میکنند؟
در ادامه این یادداشت، به یکی از این موارد یعنی تأثیر خانواده بر شکلگیری هویت جمعی پرداخته شده است و در یادداشت آتی به واکاوی سایر علل میپردازیم.
تأثیر خانواده بر شکلگیری هویت جمعی
خانواده، اولین جمعی است که ما را بهعنوان عضوی از خود میپذیرد. نحوه تعاملات اعضای خانواده با ما میتواند تأثیرات بسزایی در تعاملات و حتی پیشرفتهای ما در زندگی آیندهمان داشته باشد. فرزندانی که در خانوادههای کمجمعیت متولد میشوند، عضویت در نهادی خلوت با تعاملات محدود را تجربه میکنند.
شما هرچه افراد بیشتری را در طول زندگی ببینید، تجربیات انسانی بیشتری کسب میکنید؛ همین موضوع در خانواده نیز صادق است. زندگی در خانواده گسترده، امکان تعامل مستمر با شخصیتها و سنین متفاوت را در اختیار ما میگذارد؛ که این میتواند از مزیتهای عضویت در یک خانواده سنتی و پرجمعیت باشد.
از طرفی، شاید بتوان ادعا کرد که عضویت در یک خانواده بزرگ، نقش خانواده را در ذهن افراد پررنگتر میکند؛ تا جایی که در گذشته، افراد حتی تشریفات پس از مرگ خود را نیز به هویت فامیلیشان گره میزدند. مثلاً هنوز هم میتوان مقبرههای خانوادگی را در قبرستانها دید. همین موضوع با تبدیل کردن مزار به پایگاهی برای دیدن اعضای فامیل دورتر، منجر به بازتولید و تقویت نقش خانواده و خاندان در نسل بعد میشد.
مثال آن را میتوان در نهادهای دیگر اجتماعی نیز دید. شما وقتی عضو یک تشکل باقدرت و با اعضای زیاد هستید، بسیاری از نیازهای اجتماعی و تعاملاتی خود را درون همان جمع تأمین میکنید و همین موضوع باعث تشدید هویت گروهی شما نسبت به آن جمع میشود.

عضویت در خانوادهای پرجمعیت و با قدرت اجتماعی مناسب، هویتی به فرد میبخشد که بسیار قدرتمند است و آثار خاص خود را دارد. یکی از این آثار، بازتولید قواعد و قوانین خانوادگی یا به عبارتی شرم از خانواده است. اشتباه در خانوادههایی که جمعیت بیشتری دارند، چون ممکن است نفع جمعی خانواده مانند «آبروی خانوادگی» را تهدید کند، افراد را از لحاظ اجتماعی، مبادی آدابتر میکند. یکی از دلایلی که در اندیشه گذشتگان بر اصالت خانوادگی تأکید میشده نیز همین مسئله بوده است.
ادامه دارد…
منابع:
1. آمارفکت
✍🏻 سیده فاطمه فیروزآبادی، پژوهشگر حوزه زنان









