به گزارش متادخت، علی ربیعی روز دوشنبه ۲۴ آذر همایش آینده جمعیت ایران در نگاه صاحبنظران علوم اجتماعی با اشاره به جایگاه تاریخی تبریز در اندیشه ایرانی گفت: تبریز همواره خاستگاه عقلانیت انتقادی در تاریخ ایران بوده است، از نقش آن در تحول علوم دینی گرفته تا اندیشههایی که علامه طباطبایی از آن با عنوان «گفتوگو با زمانه» یاد میکرد، این سنت فکری، امروز نیز باید در نقد و اصلاح سیاستهای کلان، از جمله سیاستهای جمعیتی، فعال باشد.
وی با اشاره به برخی چهرههای کمتر شناختهشده فرهنگ و اندیشه ایران از جمله شهید سرلشگر محمد باقری و شهیدان باکری، افزود: متأسفانه برخی شخصیتهای ایراندوست و تأثیرگذار در فرهنگ ایرانی آنگونه که شایسته است شناخته نشدند، پاسداشت این چهرهها بخشی از حافظه فرهنگی ماست و نباید در هیاهوی مسائل روز به فراموشی سپرده شود.
وی با تمرکز بر موضوع جمعیت تأکید کرد: هدف از طرح نقدها، تخریب سیاستها نیست، بلکه اصلاح آنهاست. سیاستگذاری جمعیتی کشور نیازمند بازنگری جدی است، از سال ۱۳۹۲ که نرخ باروری حدود ۱.۸ بود تا امروز، با وجود اجرای سیاستهای جمعیتی، نهتنها با کاهش جمعیت مواجهایم، بلکه با دگرگونی همزمان در ساختار و کیفیت جمعیت نیز روبهرو شدهایم و این آمار به ۱.۴۵ رسیده است.
ربیعی ادامه داد: آنچه امروز با آن مواجه هستیم صرفاً کاهش عددی جمعیت نیست، بلکه «تغییر هندسه جمعیت» است، برای نخستین بار، تعداد موالید سالانه به زیر یک میلیون نفر رسیده و سهم سالمندان بالای ۶۵ سال به حدود هشت درصد کل جمعیت افزایش یافته است، این آمارها نشان میدهد ایران بهصورت رسمی وارد مسیر تبدیلشدن به یک جامعه سالمند شده است.
وی با بیان اینکه این روند در استانهای مختلف کشور یکسان نیست و افزود: در استانهایی مانند گیلان و مازندران، عملاً با الگوی یک جامعه سالمند مواجه هستیم، در حالی که در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان و هرمزگان همچنان ساختار سنی جوان غالب است، این نابرابریهای منطقهای باید در سیاستگذاریها به رسمیت شناخته شود.
وی با اشاره به وضعیت رفاهی و اجتماعی جمعیت گفت: امروز حدود هفت میلیون ایرانی فاقد پوشش بیمهای تأمین اجتماعی هستند، این مسئله در کنار گسترش تجرد، تغییر سبک زندگی و بهویژه وضعیت زنان، میتواند در آیندهای نهچندان دور به شکلگیری پدیده «سالمندان فقیر» منجر شود. بنابراین، سیاستگذاری جمعیتی باید معطوف به سالمندی و مبتنی بر نگاه آیندهنگر به سلامت، تأمین اجتماعی و عدالت باشد.
دستیار اجتماعی رئیس جمهور و رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات تأکید کرد: اگر سیاستگذاری جمعیتی صرفاً بر افزایش موالید تمرکز کند و همزمان به کیفیت زندگی، ساختار خانواده، نظام چندلایه تأمین اجتماعی و تحولات فرهنگی توجه نداشته باشد، عملاً خنثی خواهد شد، علوم اجتماعی به ما میگوید سیاست به معنای مداخله در شیوه زندگی است و نمیتوان با منطقهای گذشته، برای نسلهای دهه ۸۰ و ۹۰ تصمیمگیری کرد.
وی با اشاره به شکاف میان سیاستگذاری رسمی و جهان اجتماعی نسل جوان گفت: در سطح سیاست، همچنان درباره ازدواج و فرزندآوری با واژگان قدیمی صحبت میکنیم، در حالی که برای نسل جدید، مفاهیمی مانند کیفیت زندگی، آزادی، امکان تحرک اجتماعی و امنیت آینده تعیینکننده است. نادیدهگرفتن این واقعیتها به معنای اتلاف پنجره جمعیتی و معلقماندن روایت زندگی یک نسل است.
وی بر نقش زنان در افزایش جمعیت تاکید کرد و افزود: زنان نهتنها سرمایه انسانی ایران، بلکه یک متغیر استراتژیک در تحولات جمعیتی هستند. با این حال، سیاستگذاری معطوف به زنان بهطور جدی و نظاممند شکل نگرفته است. بدون توجه واقعی به جایگاه زنان، تغییرات کیفی در زندگی نسلها و در نتیجه مدیریت تحولات کمی جمعیت نیز امکانپذیر نخواهد بود.
مرتضی محمدزاده معاون سیاسی و اجتماعی استانداری آذربایجانشرقی در این همایش، با اشاره به تحولات جمعیتی کشور از دهه ۱۳۳۰ تاکنون، گفت: ایران در سالهای اخیر با پدیده «حرکت سریع به سمت پیرشدن جمعیت» مواجه شده اس، روندی که در صورت بیتوجهی، ساختار جمعیتی کشور را بهسرعت و بهشدت دستخوش تغییر خواهد کرد.
وی با بیان اینکه این نشست با هدف همفکری و همافزایی برای آینده جمعیتی کشور برگزار شده است، افزود: تغییر در ساختار جمعیتی تابع چند عامل اساسی است که نخستین آن، ارتقای شاخصهای سلامت و افزایش امید به زندگی در دهههای اخیر است، خوشبختانه امید به زندگی در کشور افزایش قابل توجهی داشته و امروز میانگین آن در میان مردان و زنان به حدود ۷۵ تا ۷۶ سال رسیده که دستاوردی مثبت محسوب میشود، اما در عین حال به حرکت جمعیت به سمت سالمندی منجر شده است.
وی دومین عامل تأثیرگذار بر آینده جمعیتی کشور را کاهش شدید نرخ باروری دانست و تصریح کرد: در دهه ۱۳۶۰، نرخ باروری در کشور حدود شش فرزند به ازای هر مادر بود، اما امروز این عدد به حدود ۱.۶ تا ۱.۷ رسیده است، نرخی که حتی از سطح جایگزینی جمعیت نیز پایینتر است و برای حفظ تعادل جمعیتی، نرخ باروری باید دستکم ۲.۱ فرزند به ازای هر مادر باشد.
محمدزاده با تأکید بر اینکه حتی با در نظر گرفتن میزان محدود مهاجرت، ترکیب جمعیتی کشور نیازمند تدبیر فوری است، گفت: افزایش سن جمعیت پرسشهای جدی را پیش روی ما قرار میدهد، از جمله اینکه آیا شهرها و روستاهای ما از نظر کالبدی، محیطی و سیاستگذاری، آمادگی پذیرش جمعیت سالمند را دارند و آیا بستر لازم برای بهرهگیری از تجربه و اندوختههای ارزشمند نسلهای سالمند و انتقال آن به نسلهای جوان فراهم شده است یا خیر؟
وی ادامه داد: مجموعه این دغدغهها ایجاب میکند که با سرعت، دقت و تکیه بر کار کارشناسی، در سیاستهای جمعیتی کشور بازنگری شود، بازنگری در این سیاستها ساده نیست، چرا که با مؤلفههای فرهنگی، اجتماعی و مشوقهای اقتصادی گره خورده است.
شیرین احمدنیا رییس انجمن جامعهشناسی ایران نیز در این همایش با اشاره به افزایش نسبت سالمندی جمعیت در کشور، تأکید کرد: سالمندی جمعیت یک پدیده مقطعی یا صرفاً زیستی و پزشکی نیست، بلکه دگرگونی عمیق در ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه به شمار میرود که پیامدهای گستردهای به همراه دارد.
وی با بیان اینکه ایران طی چند دهه گذشته یکی از سریعترین گذارهای جمعیتی جهان را تجربه کرده است، افزود: کاهش شدید نرخ باروری، افزایش امید به زندگی و کوچک شدن خانوارها باعث شده جامعهای که زمانی ساختار سنی جوان داشت، با شتاب به سمت سالخوردگی حرکت کند، آن هم پیش از آنکه به سطحی پایدار از نظام اقتصادی و نظامهای حمایتی اجتماعی دست یافته باشد.
وی یکی از مهمترین پیامدهای سالمندی جمعیت را فشار بر خانواده و فرسایش سرمایه اجتماعی دانست و گفت: در جامعه ایران، خانواده همواره اصلیترین نهاد حمایتکننده از سالمندان بوده است، اما تحولات ساختاری از جمله کاهش تعداد فرزندان، افزایش اشتغال زنان، گسترش مهاجرتهای داخلی و خارجی و تغییر ارزشها از خانوادهمحوری به فردمحوری، الگوی سنتی «فرزندِ مراقبِ سالمند» را بهشدت تضعیف کرده است و در چنین شرایطی، اگر جایگزین نهادی و سیاستی مناسبی وجود نداشته باشد، سالمندان با خطر تنهایی، انزوای اجتماعی و بیپناهی مواجه خواهند شد.
احمدنیا با اشاره به اینکه نگاه همگن به سالمندان یکی از خطاهای رایج در سیاستگذاری است، اظهار کرد: سالمندی در ایران بهشدت با نابرابریهای طبقاتی، جنسیتی و منطقهای گره خورده است، سالمندان روستایی در مقایسه با سالمندان شهری، زنان سالمند بهویژه زنان تنها، و سالمندان فاقد پوشش بیمهای یا سابقه اشتغال رسمی، بیش از دیگران در معرض فقر، محرومیت و طرد اجتماعی قرار دارند، اگر سالمندی با فقر همراه شود، با پدیده «سالمندی آسیبپذیر» روبهرو خواهیم شد که میتواند به بحرانهای اخلاقی و اجتماعی گسترده منجر شود.
وی همچنین به چالشهای اقتصادی و بیننسلی ناشی از افزایش جمعیت سالمند اشاره کرد و گفت: سالمندی جمعیت به معنای کاهش نسبت جمعیت فعال و شاغل است، موضوعی که فشار بر صندوقهای بازنشستگی، افزایش هزینههای درمان و مراقبت و کاهش توان تولیدی جامعه را در پی دارد. در صورت مدیریتنشدن این شرایط، تنشهای پنهان اما جدی میان نسلها شکل میگیرد.
وی ادامه داد: جایی که نسل جوان، سالمندان را مصرفکننده منابع و سالمندان، نسل جوان را بیمسئولیت نسبت به ارزشهای گذشته تلقی میکنند و در نهایت همبستگی اجتماعی تضعیف میشود.
رییس انجمن جامعهشناسی ایران یکی از مخاطرات کمتر دیدهشده سالمندی را احساس بیمعنایی و حذف اجتماعی دانست و افزود: بسیاری از سالمندان پس از بازنشستگی، خود را حذفشده از حیات اجتماعی میبینند، کنار گذاشتهشدن از بازار کار، نادیدهگرفتن تجربه و دانش آنان و بازنمایی سالمندی بهعنوان «بار اجتماعی» میتواند به افزایش انزوای اجتماعی و مشکلات روانی منجر شود، جامعهای که نتواند برای سالمندان نقش اجتماعی معنادار تعریف کند، بخشی از سرمایه فرهنگی خود را از دست خواهد داد.
وی تأکید کرد: از منظر جامعهشناسی، سالمندی جمعیت نه یک بحران ناگهانی، بلکه بحرانی تدریجی و انباشته است و خطر اصلی آن، بیتوجهی نهادی و سیاستی است، جامعه ایران نیازمند بازتعریف نقش سالمندان در حیات اجتماعی، تقویت سیاستهای حمایتی دولتی و بیننسلی، توسعه خدمات اجتماعی و تغییر نگرش نسبت به سالمندی است و در غیر این صورت، فردا برای مواجهه با پیامدهای این تحول دیر خواهد بود.
منبع: ایسنا








