بی پولی
11 فروردین 1402 1402-08-15 16:51بی پولی
- متادخت
- 11 فروردین 1402
- 12:43 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، کمی این پا و آن پا میکنم و آخر دل به دریا میزنم و میگویم: آقا مجید میشه یه پولی بهم بدی برای خودم لباس بخرم؟
چپ چپ نگاهم میکند. سرم را پایین میاندازم و آرام و شمرده میگویم: فردا داره برای خواهرم خواستگار میاد من هیچ لباس مناسبی ندارم. مجید سیگاری از جیبش بیرون میآورد و آتش میزند و دودش را به سمتم روانه میکند.
- عید برات لباس خریدم همونا رو بپوش.
- الان هشت ماه از اون موقع میگذره یه روسری خریدی برام با یه جفت کفش که اونا هم از ریخت و قیافه افتادن.
- همینی که هست. ندارم. اصلا نمیخواد بری، بشین خونه که لباس هم نخوای.
بغض گلویم را میگیرد. بلند میشوم و خودم را به اتاق خواب میرسانم. گوشهای مینشینم و به قطرات اشکم اجازه میدهم تا روی گونههایم سرایز شوند. خسته شدهام. از وقتی اعتیاد به جانش افتاد تنها کسی که برایش اهمیتی ندارد من هستم. بعضی روزها وقتی چیزی برای خوردن نیست هم حق اعتراض ندارم. کاش راه برگشتی داشتم، ولی نمیتواتم ستاره را بگذارم و بروم. حتی اگر میتوانستم جایی برای رفتن نبود. همان شب عروسی که از در خانه پدرم بیرون آمدم، پدرم گفت: دیگر پشت سرت را نگاه نکن، هر اتفاقی که افتاد بسوز و ساز؛ و من حالا داشتم میسوختم و میساختم. هنوز اشکهایم خشک نشده بود که سر و کله ستاره پیدا شد، گوشی تلفن در دستش بود پرسید:
- مامان خاله میگه فردا میای برای خواستگاری؟
آهی از روی استیصال میکشم و میگویم:
- بگو ما نمیتونیم بیایم بعدا خودم بهش زنگ میزنم…..
پیوست:
ماده 1106: در عقد دائم نفقه زن بر عهده شوهر است.
ماده 1107: نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینههای درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسه نقصان یا مرض.
مطالب مرتبط
برید زندگی کنید
قاضی سرش را از روی برگهها بلند کرد و به مرد نگاه کرد و گفت:
– یعنی دلیلتون برای ازدواج مجدد بچه پسره؟
– بله آقای قاضی مگه ایرادی داره؟
همدم تنهایی
من و خواهرم که سواد درست و حسابی نداریم، روز عقد داداش عروس با وکالت اومد محضر، بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته! اون دختره که به خواهرم نشون دادن رو به ما نداده بودن! یه پیرزن که یکی دو سالم از خودم بزرگتره رو عقد کردم.
دوست عزیزم
همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مجبورم کردی
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پولهات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!
جراحی لعنتی
از همان سال اول دانشگاه عاشقش شدم. قیافه و برورویی هم نداشت اما نجابتش برای من همه چیز بود. اولینبار یکی از اساتید خانم را واسطه کردم تا در جریان علاقه من به خودش قرار بگیرد، اما خیلی راحت دست رد به سینهام زد…
بی پولی
11 فروردین 1402 1402-08-15 16:51آخرین مطالب
اعتراضات در فرانسه به خشونت علیه زنان
4 آذر 1403مطالب پربازدید