حق من

سودابه خسته بود از وعد‌ه‌های همسرش که هیچ وقت عملی نشده بود. باید تصمیم بزرگی می‌گرفت و خودش را از این وضعیت نجات می‌داد.

به گزارش متادخت، سودابه خسته به نظر می­‌رسید، دلش می­‌خواست بخوابد، اما سر و صدایی که از بیرون اتاق می­‌آمد خواب را بر چشمانش حرام کرده بود. بلند شد و روسری بزرگی را دور سرش پیچید و به دیوار تکیه داد. در باز و اسد وارد اتاق شد. سینی صبحانه در دستانش بود، نگاهی به سودابه و روسری که دور سرش بسته بود کرد و گفت:

  • سودابه سرت باز درد گرفت؟

سودابه که از صدایش معلوم بود عصبانی است گفت:

  • آره درد می­کنه! وقتی از صبحِ کله سحر بچه­‌های خواهر و برادرات توی حیاط جیغ می­کشن سرم درد میگیره.

اسد سینی صبحانه را زمین گذاشت و با دست به سودابه اشاره کرد تا بنشیند.

  • انقدر نازنازی نباش دیگه، بچه‌­ن چیکارشون میشه کرد؟ نمیشه بستشون به درخت که!

سودابه کنار اسد نشست و سعی کرد لحنش را آرام کند.

  • اسد تو گفتی ما فقط دو هفته خونه بابات می­مونیم، ولی الان شده شیش ماه. من دیگه نمی­تونم این وضعیتو تحمل کنم.

اسد لقمه‌­ای را که در دست داشت به سمت سودابه گرفت و گفت:

  • آخه کجا بریم از این جا بهتر؟ نه پول اجاره میدیم نه پول آب و برق.
  • یعنی تو پول اجاره کردن خونه نداشتی اومدی خواستگاری؟ من خونه بابام برای خودم یه اتاق مستقل داشتم حالا تو منو آوردی این جا گوشه حیاط خونه بابات تو یه اتاق زندگی کنم؟ همون روز اول چرا نگفتی؟

اسد که سعی می­‌کرد خونسرد به نظر برسد خودش را به بی­‌خیالی زد و با خنده گفت:

  • چون اون موقع زنم نمیشدی. حالا فکر نکنی پول ندارم خونه اجاره کنم! فقط می­خوام صرفه‌جویی کنم. از یه طرف هم پدر و مادرم تنهان.
  • مطمئنی تنهان؟ خواهر و برادرات که شب تا صبح اینجان!

سودابه لقمه را که اسد گرفته بود داخل سینی گذاشت و روسری را که به سر بسته بود باز کرد و بلند شد و شروع به پوشیدن لباس‌هایش کرد. اسد هاج و واج به سودابه نگاه می‌­کرد.

  • الان داری چیکار می­کنی؟
  • هیچی، دارم میرم خونه بابام. تو هم برو ببین حقوق یه زن چیه؟ اگر تونستی برام تهیه کنی بیا دنبالم.

سودابه زودتر از چیزی که اسد انتظارش را داشت لباس پوشید و راهی منزل پدرش شد.

پیوست:

ماده 1107 قانون مدنی:

نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه‌­های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت و یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض.

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط