فاصله
25 تیر 1402 1402-11-10 16:21فاصله
- متادخت
- 25 تیر 1402
- 11:09 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، کولهام را روی دوشم میاندازم تا راهی پانسیون شوم. امتحانات این چند مدت خستهام کرده، حتی حوصله خودم را هم ندارم. روزشماری میکنم برای این که تعطیلات شروع شود و بتوانم برگردم ایران. چند قدمی بیشتر نرفتهام که دیوید صدایم میکند. برمیگردم. دیوید مثل همشه سرحال و سرزنده است، میگوید: «حوصله داری با هم یه قهوه بخوریم؟» سعی میکنم طوری حرف بزنم که ناراحت نشود: «راستش خیلی خستهام دیوید، بذار برای یه موقع دیگه» از چشمانش معلوم است که از حرفم دلخور شده، کمی مِن مِن میکند و میگوید: «ببین کتی! تو همهش داری منو از خودت میرونی، نمیخوای جواب خواستگاریمو بدی؟» کلافه میشوم. به صندلی گوشه دانشکده اشاره میکنم و میگویم: «بیا این جا بشین باهات صحبت دارم.»
با هم به سمت نیمکت میرویم. گوشهای از نیمکت مینشینم. هوا کمی سرد شده است. دیوید هم مینشیند و زل میزند به من. سرم را پایین میاندازم و میگویم: «من همون موقع که درخواست ازدواج کردی، گفتم که ما نمیتونیم با هم ازدواج کنیم ولی تو هی اصرار کردی گفتی بیشتر فکر کن.» برمیگردم و به چهره مضطربش نگاه میکنم: «ببین دیوید! من مسلمونم تو مسیحی، من ایرانیام تو انگلیسی، همه اینا دلیل میشه که ما نتونیم با هم ازدواج کنیم.» دیوید خندهای عصبی تحویلم میدهد: «اینا که گفتی چه ربطی داره؟ این همه آدم با دین و ملیت مختلف با هم ازدواج کردن مگه چه اتفاقی افتاده؟» نمیدانم چه باید بگویم تا قانع شود سعی میکنم آرام و شمرده حرف بزنم: «تو دین من، دختر مسلمون نمیتونه با کسی که مسلمون نیست ازدواج کنه میفهمی؟ منم یه دختر مسلمون معتقدم که اومدم این جا درس بخونم و برگردم کشورم، متوجه میشی چی میگم؟» منتظر پاسخش نمیمانم بلند میشوم و آرام به سمت پانسیون میروم صدایم میکند اما برنمیگردم این طوری برای خودش هم بهتر است.
پیوست
ماده 1059 قانون مدنی: ازدواج مسلمه با غیر مسلم ممنوع است.
ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی در مواردی منع قانونی ندارد که به اجازه مخصوص بوده و دولت باید در هر نقطه مرجعی را برای ازدواج معین نماید. هر خارجی که بدون اجازه مذکور در فوق زن ایرانی را ازدواج نماید به حبس تأدیبی از یک سال تا سه سال محکوم خواهد شد.
مطالب مرتبط
برید زندگی کنید
قاضی سرش را از روی برگهها بلند کرد و به مرد نگاه کرد و گفت:
– یعنی دلیلتون برای ازدواج مجدد بچه پسره؟
– بله آقای قاضی مگه ایرادی داره؟
همدم تنهایی
من و خواهرم که سواد درست و حسابی نداریم، روز عقد داداش عروس با وکالت اومد محضر، بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته! اون دختره که به خواهرم نشون دادن رو به ما نداده بودن! یه پیرزن که یکی دو سالم از خودم بزرگتره رو عقد کردم.
دوست عزیزم
همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مجبورم کردی
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پولهات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!
جراحی لعنتی
از همان سال اول دانشگاه عاشقش شدم. قیافه و برورویی هم نداشت اما نجابتش برای من همه چیز بود. اولینبار یکی از اساتید خانم را واسطه کردم تا در جریان علاقه من به خودش قرار بگیرد، اما خیلی راحت دست رد به سینهام زد…
فاصله
25 تیر 1402 1402-11-10 16:21آخرین مطالب
مرد و زنِ همراه، خانواده متعادل
3 آذر 1403برید زندگی کنید
3 آذر 1403مطالب پربازدید