توجه به حق‌الناس پررنگ‌ترین ویژگی شهید علیرضا نوری بود

همسر شهید علیرضا نوری گفت وی مسئول اعتصابات راه آهن جمهوری اسلامی بود و من نیز در کنار ایشان فعالیت داشتم. نجابت، مردم داری، حیا، ارباب رجوع، حق‌الناس از پررنگ‌ترین ویژگی‌های ایشان بود.

به گزارش متادخت، طوبی عرب پوریان همسر شهید علیرضا نوری، با حضور در برنامه تلویزیونی استودیوی سلام تهران با اشاره به ویژگی‌ها و اخلاقیات شهید علیرضا نوری از فرماندهان دفاع مقدس گفت: با توجه به تعهدی که به همسر شهید خود داشتم و او همواره بر آموختن تاکید می‌کرد، سعی کردم در رشته‌های مختلف تحصیل کنم. همسرم بر این باور بود که برای انجام هر کاری باید علم آن وجود داشته باشد. خوشبختانه در این مسیر من چندین مدرک تحصیلی دریافت کرده و فرزندانم نیز علاقه‌مند به همین کار هستند.

وی افزود: من اهل اهواز هستم. پدر من برای مأموریت به اهواز رفته و من در آنجا به دنیا آمدم. شهید نوری اهل مازندران بود. او در مدت خدمت با برادر من آشنا شد. از همین طریق خانواده‌های مان با هم آشنا شدند. ثمره آن ازدواج ما و ایجاد تغییر و تحول علمی و انقلابی برای مان بود.

عرب پوریان گفت: من از جوانی بسیار فعال بودم و به نوعی تمام ورزش‌ها را امتحان کرده بودم. وقتی به تهران آمدم ساواک به خانه ما آمد، چرا که شهید نوری دانشجویی فعال و مذهبی بود. ما قبل از انقلاب فعالیت خود را شروع کردیم. در آن زمان من به اندازه کافی آگاهی نداشتم، اما شهید نوری به من کمک کرد بیاموزم و در این مسیر قرار بگیرم. بعد از پیروزی انقلاب، شهید نوری مسئول اعتصابات راه آهن جمهوری اسلامی بود و من نیز در کنار ایشان فعالیت داشتم. نجابت، مردم داری، حیا، ارباب رجوع، حق‌الناس از پررنگ‌ترین ویژگی‌های ایشان بود.

در ادامه شیما ناصری، نویسنده کتاب ماشین گلی بابا گفت: من اکنون به عنوان مدیر روابط عمومی نشر ۲۷ بعثت فعالیت می‌کنم. سال اول ورود من به این نشریه، در حین حروف نگاری صبح روز نهم با خانواده نوری آشنا شدم. من از لا به لای این کار حدود ۴ داستان کودک نوشتم. همواره نگرانی‌ام این بود که آیا این داستان‌ها مورد استقبال قرار می‌گیرد؟ ترس را کنار گذاشتم و شروع به نوشتن کردم.

وی افزود: برادرزاده نه ساله من در طی نوشتن این کتاب همواره نظرش را به من می‌گفت. حدود ۳۰ بار آن را بازنویسی کردم و آن را به آقای گلعلی بابایی نویسنده کتاب صبح روز نهم نشان دادم و او خوشش آمد. از ناشر خواستم که چند نمونه را برای تحویل به خانواده شهید به من بدهند. همین شد که کتاب را برای پسر شهید نوری ارسال کردم. در آن زمان همچنان خانم عرب پوریان را ملاقات نکرده بودم. در نمایشگاه تهران ۱۴۰۱ بازخوردهای خوبی از مردم دیدم و کتاب به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های کودک و نوجوان تبدیل شد. بازخورد بچه‌ها نسبت به این کتاب متنوع بود.

منبع: مهر

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط