قهرمان جهاد تبیین (2)

ای یزید هر چه در توان داری برای دشمنی با ما تلاش کن و همه‌ طرح‌ها و نقشه‌هایت را عملی کن. به خدا سوگند نمی‌توانی نام ما را از صفحه‌ تاریخ و خاطرها محو کنی. نمی‌توانی روشنایی وحی ما را خاموش سازی و طومار حیات و افتخار ما را در هم نخواهی پیچید و نمی‌توانی این ننگ و عار همیشگی را از دامنت بزدایی چرا که عقلت ضعیف ودوران زندگیت کوتاه است..!

به گزارش متادخت در ادامه قسمت پیشین؛ به درخواست یزیدبن معاویه غنیمت‌ها، سرهای مطهر شهدا و زنان اسیر شده در کربلا از کوفه به شام فرستاده شدند. کاروان اسرا مانند اسیران کفار منزل به منزل در معرض تماشای مردم قرار می‌گرفتند. و در نزدیکی شهر دمشق شمر ملعون دستور به زدن سرها بر نیزه‌ها و حرکت دادن آن‌ها میان محمل‌ها داد و کاروان اسرا را از پرازدحام‌ترین ورودی شهر وارد کرد. نتیجه‌ چنین تدبیر شومی مشخص است؛ مردم شام کاروان اسرا را مورد توهین و جسارت قرار دادند مگر تعداد انگشت‌شماری که ایشان را می‌شناختند و یا در اثر روشن‌گری امام سجاد علیه السلام متحول شدند و توبه نمودند.

شام؛ مجلس بین‌المللی یزید

اسیران با دستانی بسته در فضای رعب‌آور دربار یزید، باصلابت وارد شدند. مجلس متشکل بود از یزید و زنان او پشت پرده، درباریان و فرماندهان او و همچنین سفیران کشورهای مختلف. یزید اشعار ابن زبعری که برای پیروزی کفار قریش در جنگ احد سروده بود را زمزمه می‌کرد. در این میان حضرت زینب کبری از جا برخاست و شروع به سخنرانی بلیغ و رسایی کرد. پس از حمد الهی و صلوات بر نبی اکرم و اهل بیتشان که حامل پیام اطاعت خداوند و معرفی‌کننده‌ اصل و ریشه‌ پرافتخار اسیران مجلس بود، مفاد این خطبه عبارت است از :

  • توبیخ یزید برای بیدارکردن تاریخ

حضرت در پاسخ به اشعار یاوه‌ای که یزید در تقدیر از اجداد کافرش خواند، آیه‌‌ نهم سوره‌ روم را قرائت فرمودند که بیان‌کننده‌ وضعیت یزید و پیروانش بود؛ کسانی که در اثر ارتکاب زشتی‌ها آیات خدا را تکذیب کردند و به سخره گرفتند. سپس حضرت بارها خیالات و توهمات یزید و یزیدیان را مورد سوال قرار داد تا حضار و بشریت را با ساختار فکری و نیت دشمن آگاه کند. در پایان نیز سوال کلیدی را مطرح می‌کنند که جایگاه ولایت و امامت را تذکر می‌دهد: ای یزید از این که می‌بینی مقام و منصبی را شایسته‌ ماست تو در دست گرفته‌ای مسرور و مغرور هستی؟ آرام‌‌تر بران یزید! سپس پاسخ توهمات یزید مبنی بر پیروزی بر پیامبر اکرم و خاندان ایشان صلوات ‌الله علیهم را با تلاوت آیه‌ هفتاد و دوم سوره‌ آل‌عمران دادند: ای یزید مهلتی که از خداوند برای ارتکاب این جرایم پیدا کردی، نشان برتری و پیروزی تو نیست بلکه برای بیشتر شدن عذاب توست!

 

  • ریشه‌شناسی رفتارو کردار یزید

ابتدا حضرت زینب کبری از توهین یزید به دختران پیامبر شکایت می‌کنند: ای پسر آزادشدگان آیا انصاف است زنان و کنیزان تو پشت پرده باشند اما دختران رسول الله در میان نامحرمان اسیر باشند؟ تو حرمت آنان را هتک کردی و چهره ‌ی ایشان را نمایان ساختی و شهر به شهر ایشان را در معرض چشمان آلوده‌ دشمنان قرار دادی؛ حتی بادیه‌نشینان و مردم پست و شریف به ما چشم می‌دوزند و ما حامی‌ نداریم. در ادامه حضرت علت جنایت یزید را بنابر شخصیت و رفتار اجداد او تحلیل می‌کنند: البته چطور از فرزند کسی که با دهان خود جگر پاکان و شهیدان اسلام را به دندان گرفت(هند جگرخوار) و گوشت او(یزید) از خون شهیدان روییده می‌توان عاطفه و ملاحظه انتظار داشت؟ کینه و دشمنی و نفرت تو نسبت به ما موجب این جنایات گردید و تو را به شاعری در حضور ما واداشت. حال اجداد کافرت باید به خاطر این ننگ به تو تبریک بگویند!

 

  • ترسیم آینده و عاقبت یزید و روشنگری آن‌چه در کربلا روی داد

ای یزید تو نیز به زودی به اجدات ملحق می‌شوی و آرزو می‌کنی که ای کاش دستم علیل و زبانم لال بود. در ادامه حضرت به نفرین یزید ملعون پرداخته و وضعیت یزید را در دادگاه عدل الهی ترسیم کردند. همچنین می‌فرمایند: من جایگاه و قدرت تو را حقیر می‌بینم و دوست دارم با سخنانم بر وجدان تو بکوبم. در ادامه حضرت به توصیف جنایاتی که در صحرای کربلا و رها شدن بدن‌های شهدا پرداختند. و در نهایت با تاسی به پیامبران الهی، خطاب به طاغوت زمان خود فرمودند: هر چه در توان داری برای دشمنی با ما تلاش کن به خدا سوگند نمی‌توانی نام ما را از صفحه‌ تاریخ محو کنی. عقلت ضعیف ودوران زندگیت کوتاه است.

بدین ترتیب حضرت زینب کبری سلام الله علیها پیام عاشورا را به گوش جهانیان رساندند و نقشه‌ دشمن مبنی بر پاک کردن صفحه‌ تاریخ از یاد و نام پیامبر و اهل بیت ایشان علیهم السلام را خنثی نمودند. پس از این رویداد، کشته‌شدن امام حسین علیه السلام و یاران ایشان در صحرایی دورافتاده مسکوت نماند و مجالس عزاداری‌ ائمه و شیعیان و حتی غیر مسلمانان، این واقعه را تا به امروز زنده نگه داشته است.​

پایان.

  • به قلم فاطمه قائلی؛ سطح سوم حوزه علمیه

Leave your thought here

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط