زینب علی ابوسالم

زینب ابوسالم
تصاویر پیکر متلاشی شده زینب و سری که از بدن جدا شده اما روسری‌اش ذره‌ای تکان نخورده بود در خبرگزاری ها منتشر شد.

به گزارش متادخت، جلوی آینه ایستاد، روسری عربی‌اش را با آرامش روی سرش محکم کرد. بعضی می‌گفتند اگر با این حجاب و لباس عربی برای عملیات برود صهیونیست‌ها زودتر از چیزی که فکرش را بکند به او شک خواهند کرد. اما او تصمیمش را گرفته بود مگر خدا با او نبود پس ترس بی‌معنا بود.

یک بار دیگر در آینه به خوش نگاه کرد. تازه هجده سالش شده بود. تصمیمی که گرفته بود ساده نبود ولی گریزی هم از آن نبود. جهاد که سن و سال نمی‌شناخت. دستی به بمبی که زیر لباس‌هایش تعبیه شده بود کشید. کاش می‌توانست تعداد زیادی صهیونیست را هلاک کند، کاش در دلشان رعب و وحشت ایجاد می‌شد.

سال‌های زندگی در اردوگاه عسگر میان آورگان فلسطینی رانده شده، نفرتش را از صهیونیست‌ها بیشتر کرده بود. کیفش را برداشت، عکس خانواده‌اش را بیرون آورد و به چهره تک‌تکشان خیره شد. قطره اشکی از گوشه چشمانش سرازیر شد و روی عکس پدر افتاد. مطمئن بود پدرش به او افتخار خواهد کرد.

دیگر زمانش فرا رسیده بود. باید دقیق نقشه را اجرا می‌کرد. باید سر ساعت خودش را به تپه فرانسوی می‌رساند و سوار اتوبوس صهیونیست‌هایی که عازم شهرک‌های صهیونیستی بودند می‌شد. کار سختی بود ولی نشد نداشت. به راه افتاد زیرلب بسم الله گفت و در راه محکم پشت سرش بست.

***

خبر همه جا پیچید. دختر هجده ساله فلسطینی که قصد داشت داخل یک اتوبوس عملیات استشهادی انجام دهد توسط پلیش شناسایی شد و در زمان دستگیری خودش را در میان صهیونیست‌ها منفجر کرد و 35 صهیونیست به خاک و خون کشیده شدند. تصاویر پیکر متلاشی‌شده زینب و سری که از بدن جدا شده ، اما روسری‌اش ذره‌ای تکان نخورده بود در خبرگزاری ها منتشر شد.

 

پیوست:

یگان‌های «شهدای الاقصی»، شاخه نظامی جنبش فتح، مسئولیت این انفجار را به عهده گرفت و نام مجری عملیات را اعلام کرد: شهید زینب علی عیسی ابوسالم دهمین زن شهادت طلب در راه آزادی قدس.​

Leave your thought here

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط