کلفتی
5 آذر 1403 1403-09-07 11:58کلفتی
- متادخت
- 5 آذر 1403
- 2:38 ب.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، زن که سنی از او گذشته بود به کارشناس خانواده دادگاه گفت:
- حق من این نبود، بعد این همه سال زندگی حالا که یه پول و پلهای جمع کرده فیلش یاد هندستون کرده. به خدا من زن بدی نیستم. این همه سال کلفتی خودش و خانوادهاش رو کردم. ما وقتی ازدواج کردیم حتی پول نداشت یه اتاق اجاره کنه، من رو برد تو یکی از اتاقهای خونه باباش مجبورم میکرد کارهای خونه مادرش رو انجام بدم چون اگر نمیکردم ما رو از اونجا میانداختن بیرون. شده بودم کلفت دست به سینه خواهر و بردارهای آقا. حالا که اوضاع خوب شده من دلشو زدم! میخواد منو طلاق بده بره یه دختر جوون بگیره همسن و سال دخترای خودش. بچههام صداشون در نمیاد چون میترسن دیگه از پول خبری نباشه.
زن شروع به گریه کرد. کارشناس خانواده در پرونده چیزهایی را یادداشت کرد و با تاسف سرش را تکان داد. زن در میان هقهق گریههایش ادامه داد:
- پسر خواهرم وقتی فهمید، گفت خاله کوتاه نیا حالا که میخواد طلاقت بده همه حق و حقوقت رو باید بده. گفت اجرتالمثل تمام کارهایی که برای خانوادهاش کردی رو میتونی ازش بگیری؟ راست میگه میتونم بگیرم؟ من اصلا نمیدونم اجرتالمثل چیه!
کارشناس نگاهی به چهره محزون زن انداخت و گفت:
- شما قطعا حق و حقوقی داری که دادگاه اجازه نمیده ضایع بشه، ولی تصمیم گیرنده در این زمینه قاضیه، شما مدارکی رو که داری ارائه میکنی و ایشون تصمیم میگیرن. الانم گریه نکنید من با همسرتون صحبت میکنم شاید بشه بدون این که از هم جدا شید مشکل رو حل کرد.
زن شانهاش را بالا انداخت و گفت:
- صحبت کنید ولی مطمئن باشید نتیجهای نداره.
پیوست:
طبق تبصره ماده ۳۳۶ از قانون مدنی : چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهدة وی نبوده و عرفاً برای آن کار اجرت المثل تعلق میگیرد، به دستور زوج و با عدم قصد تبرّع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرت المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم مینماید.
مطالب مرتبط
برید زندگی کنید
قاضی سرش را از روی برگهها بلند کرد و به مرد نگاه کرد و گفت:
– یعنی دلیلتون برای ازدواج مجدد بچه پسره؟
– بله آقای قاضی مگه ایرادی داره؟
همدم تنهایی
من و خواهرم که سواد درست و حسابی نداریم، روز عقد داداش عروس با وکالت اومد محضر، بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته! اون دختره که به خواهرم نشون دادن رو به ما نداده بودن! یه پیرزن که یکی دو سالم از خودم بزرگتره رو عقد کردم.
دوست عزیزم
همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مجبورم کردی
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پولهات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!
جراحی لعنتی
از همان سال اول دانشگاه عاشقش شدم. قیافه و برورویی هم نداشت اما نجابتش برای من همه چیز بود. اولینبار یکی از اساتید خانم را واسطه کردم تا در جریان علاقه من به خودش قرار بگیرد، اما خیلی راحت دست رد به سینهام زد…
کلفتی
5 آذر 1403 1403-09-07 11:58آخرین مطالب
سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها
22 آذر 1403سینمای دهه 90؛ عبور از تابوها | زنان در سینما
22 آذر 1403معابر قم بهنام بانوان شهید مزین شود
20 آذر 1403مطالب پربازدید