به گزارش متادخت، سریال «شو صبحگاهی»، یک درام آمریکایی است که با محوریت رسانه به مسئله زنان پرداخته است. این سریال در سه فصل عرضه شد و توانست با موضوعات جذاب و چالشبرانگیز، مخاطبان را به سوی خود جلب کند. نمایش صبحگاهی ترکیبی است از چند لایه فضای رسانهای و فضای جنسیتی. به زعم بسیاری از منتقدان توجه به بحث زنان و آزارهای جنسی در این سریال بسیار واقعگرایانه نمایش داده شده. در دنیای مدرن غرب که آزادی و برابری را نماد خود میداند، وجود چنین دست بحرانهایی بسیار تاملبرانگیز و محل مناقشه است. خشونت علیه زنان در محیط کاری، ایجاد خفقان و تنش در زندگی زنان، موضوعاتی است که نمایش صبحگاهی با ظرافت به آن پرداخته است.
افشاگری فراتر از شرم
اخراج مجری سرشناس برنامه تلویزیونی شو صبحگاهی، میچ کسلر، به اتهام سوء رفتارهای جنسی بعد از 15 سال، در همان دقایق ابتدایی فیلم به صورت مخاطب پرتاب میشود. این خبر مثل چکش بر سر الکس، همکار میچ فرود میآید و ببینده نیز در این شوک خبری با او همراه است.
اگرچه در برخی سکانسها به لاپوشانی فساد حاکم و فرهنگ نادیده انگاری و تابو بودن این مسئله، اشاره شده اما شکستن سکوت در برابر رفتار منحرف جنسی در ابتدای فیلم، پیام واضحی را منتقل میکند. اینکه در هر جایگاه شغلی و اجتماعی باشید، چنین آسیبی همواره هویت شما را تهدید میکند؛ حتی در جامعه مدرن غرب که داعیه برابری و آزادی دارد. دقیقا به پشتوانه همین آزادی بیان، رسانه قدرت مییابد تا چنین تصمیم بزرگی بگیرد و میچ را اخراج کند. اتفاقی که موتور حرکت داستان را در سریال روشن میکند.
الکس همکار میچ، نه تنها دوست قدیمی خود را از دست داده بلکه باید تحت فشار شدید رسانه، اوضاع را مدیریت کند. علاوه بر آن الکس به عنوان یک زن کارآمد و حرفهای باید بلد باشد تا جایگاه شغلی خود را حفظ کند. در این فضای متشنج، رقیب جوان و تازه نفسی از راه میرسد که با ورود به این برنامه پرطرفدار به دنبال ساختن موقعیت اجتماعی و شغلی جدیدی است. بردلی جکسون، گزارشکر محلی است که با رفتارهای رادیکال به مخاطب معرفی میشود. بردلی نمونه واقعی از زنانی است که در دنیای مدرن به دنبال برابری هستند.
زنی تنها و سرکش و برآمده از جامعه سنتگرای آمریکا. زنی که در کارش چندان موفق نبوده، مشکلات خانوادگی دارد و در نوجوانی سقط جنین کرده. اشاره به موضوع سقط در رسانه، بهانهای میشود برای به تصویر کشیدن طرفداران و مخالفان سقط در آمریکا.
الکس و بردلی در شو صبحگاهی به عنوان زنان توانمند و قوی نشان داده میشوند. زنانی که به زعم خود تلاش میکنند خود را از شرایط بحرانی نجات دهند اما نکته اصلی این است که این دو شخصیت در عالم واقع چندان الگوی موفقی برای زنان و دختران نیستند. آنها در مواجهه با مشکلات کوچک و بزرگ، واکنشهای چکشی دارند؛ از کوره در میروند، پرخاش میکنند و از همه مهمتر آنکه هویتشان در بینیازی از مردان تعریف میشود. یعنی زن قوی به نحوی نشان داده میشود که به هیچ مردی در زندگی احتیاج ندارد و بدین گونه نگاه جنسیتزده و قرار گرفتن زنان در مقابل مردان در فیلم بیش از پیش پررنگ میشود. نگاهی که صحت و سقم آن در سریال جای بسی تامل دارد.
ردپای فمینیسم
اگرچه برنامه صبحگاهی برآمده از رهیافت لیبرال و جنبشهای فمنیستی است اما تاکید افراطی بر فمینیسم و نگاه برتری جویانه زنان یکی از معضلاتی است که فیلم به طور جدی در دام آن افتاده است. شو صبحگاهی با روندی مخاطب را همراه میکند که گویی به دنبال احقاق حقوق از دست رفته زنان است اما توجه به پشت پرده این رویکرد و پر رنگ کردن نگاه جاهطلبانه و برتری جویی زنان حائز اهمیت است.
این نگاه افراطی گاها بر ضد فیلم عمل کرده و برای مخاطب دافعه ایجاد میکند. برنامه شو صبحگاهی موضع روشنی در قبال خشونت علیه زنان اخذ نکرده، همواره بر لبه تیغ راه میرود و تلاش میکند تا در دایره امن خود باقی بماند. این برنامه دوست ندارد مورد هجمه مبارزان جنبش Me Too باشد و لذا جانب احتیاط را رعایت میکند. همین روند محتاطانه و ریسک ناپذیری سبب شده تا نتواند ریشهای و عمیق به مسائلی که مطرح میکند بپردازد و خط داستان را سامان دهد.
اگرچه انتقادهای مثبت بسیاری روانه سریال شده است اما واقعیت آن است که برنامه صبحگاهی با بهرهگیری از بازیگران سرشناس و توانمندی مثل جنیفر آنیستون و استیو کرل میتوانست به سریال باکیفیتتر، هدفمندتر و اثرگذار تبدیل شود ولی با لمس سرانگشتی مضامین، تنها در سطح باقی ماند.
Media error: Format(s) not supported or source(s) not found
دریافت پرونده: https://metadokht.com/wp-content/uploads/2025/03/VID_20250301_191238_983.mp4?_=1
به قلم دکتر پگاه روشان شمال؛ جامعهشناس و منتقد فیلم و سریال