به گزارش متادخت، مقام و مرتبه حضرت خدیجه کبری(س) را کسی میداند که دارای روحی بزرگ و عظمتی والا باشد. او اولین زنی بود که به اسلام ایمان آورد نه به آن دلیل که پیامبر گرامی اسلام همسر ایشان بود، بلکه ضمیر روشن بین و دوراندیش این بانو حتی اگر به ازدواج پیامبر هم در نیامده بود او را تبدیل به یکی از یاوران اصلی اسلام میساخت. او از کتب آسمانی آگاه بود و سالها انتظار ظهور نبی گرامی(ص) اسلام را میکشید. شاید بتوان گفت خدیجه(س) قبل از این که اسلام بیاورد مسلمان بود. او چنان در ایمان خود غرق بود که از بذل جان و مال و آبروی خود برای پروش نهال نوپا اسلام دریغ نداشت و بیجا نیست اگر بگوییم خدیجه(س) برای اسلام مادری کرد. او چنان در تارک پیشانی اسلام درخشیده است که احادیث و روایات زیادی از اهل بیت در رثای این بانوی بزرگوار بیان شده که بخش زیادی از آن از جانب حضرت محمد مصطفی(ص) نقل شده است. همچنین این بانو دارای چنان مرتبتی بوده که ائمه اطهار بر مادری ایشان نسبت به خود افتخار کرده و در مواجهه با دشمنان و در هنگام معرفی خدیجه را فخر خود دانسته و هر جا فرصتی یافتهاند گوشهای از فضائل ایشان را بیان کردهاند.
محمد و همسری بیهمتا
کمتر کسی است که از علاقه میان حضرت محمد(ص) و خدیجه کبری(س) آگاه نباشد. پیامبر گرامی اسلام گویا منتظر موقعیت بودند تا جایگاه بانوی خود را برای دیگران تبین کنند. روزی مردم در مسجد جمع شده بودند پیامبر رو به جمع کردند و پرسیدند: «ای مرم آیا امروز به شما خبر ندهم بهتر از جهت جد و جده چه کسانی هستند؟ مردم پاسخ دادند آری یا رسول خدا و آنگاه پیامبر فرمودند: بر شما باد به حسن و حسین. چرا که جد آن دو رسول خدا و جده آنها خدیجه کبری(س) دختر خویلد سرور زنان بهشت است.[1]
همچنین روایت شده است از ابن عباس که روزی پیامبر(ص) چهار خط بر روی زمین کشید و آنگاه پرسید: «آیا میدانید این خطها چیستند؟ گفتیم خدا و رسولش داناتر است. فرمود برترین زنان بهشت، مریم(س) دختر عمران، خدیجه(س) دختر خویلد، فاطمه(س) دختر محمد و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون.»[2]
حتی روایاتی از پیامبر نقل شده است که جبرئیل حامل سلام خداوند بر این بانوی بزرگوار بوده است. روزی جبرئیل خدمت نبی اکرم رسیده و جویای حضرت خدیجه(س) میشود، پیامبر بانو را نمییابند پس جبریل به پیامبر(ص) عرض میکند وقتی آمد به او خبر بده که پرودگارش به او سلام رسانده است.[3]
روایت شده زمانی که پیامبر اکرم(ص) برای چهل روز عبادت به غار حرا رفته بودند توسط عمار یاسر برای خدیجه(س) پیغام فرستادند که: «همانا خداوند متعال به افتخار تو هر روز به فرشتگان بزرگش مفاخره میکند.» [4]
در جریان مراسم خواستگاری حضرت علی(ع) از حضرت زهرا(س)، امام علی(ع) فرمودند: «ای کاش آن مادر یگانه امروز حضور مییافت و میتوانست در مراسم جگر گوشهاش حاضر باشد. تا پیامبر نام حضرت خدیجه(س) را شنیدند با صدای بلند شروع به گریستن کردند و فرمودند: کجاست همانند خدیجه در روزی که همه مرا تکذیب کردند او مرا تصدیق کرد.»[5]
- بیشتر بخوانید: خدیجه(س)، فرای جهالت زمانه
روایت از مادری بیمثال
امام علی(ع) نیز بارها ارادت خود را به این بانوی بزرگوار ابراز داشتهاند. ایشان در اشعاری بینظیر در سوگ از دست دادن ایشان میفرماید: «هان ای دو چشم من! باران اشک از آسمان دیدگانم فروبارید. خداوند این باران اشک را در سوگ از دست رفته بر شما مبارک گرداند چون که آن دو به راستی بینظیر بودند. هان ای دو چشم من در سوگ غمبار سالار مکه و فرزند رئیس آن ابوطالب و در رحلت جان گداز سرور بانوان اولین زنی که به همراه رسو خدا نمازگزارد.»[6]
و در جایی دیگر میفرمایند: «پدرم به فدای خدیجه بانوی بزرگ باد.»[7]
امام حسن(ع) در مواجه با معاویه که به امام علی(ع) اهانت میکرد در حالی که به اجداد خود مفاخره میکردند خطاب به معاویه فرموند: «ای کسی که به پدرم علی دشنام میدهی من حسنم و پدرم علی و تو معاویه ای و پدرت ابوسفیان مادر من فاطمه است و مادر تو هند. جد من رسول اکرم است و جد تو عتبه بن ربیعه مادربزرگ من خدیجه است و مادربزرگ تو قتیله.»[8]
درست در روز عاشورا و در بهبه ی آن اتفاق عظیم در حالی که امام حسین(س) در مقابل لشگریان دشمنان ایستاده بودن و خطبه میخواندند در ضمن خطبه به دشمنان فرموند: «آیا میدانید که جده من خدیجه دختر خویلد اولین بانو در این امت است که ایمان آورد»[9]
امام سجاد(ع) در شام در خطبهای که برای معرفی خود ایراد کردند به مردم شام فرمودند: من فرزند خدیجه کبری هستم.[10]
در دعای ندبه در جایی که امام عصر(ع) را معرفی میکند میخوانیم: «کجاست فرزند پیغمبر مصطفی و فرزند علی مرتضی، کجاست آن فرزندخدیجه(س) بلند مقام و بزرگ و فرزند فاطمه(س) بزرگ؟»
- پیشنهاد مطالعه: حضرت زینب شاخهای از شجره نبوت و امامت
این سخنان و همچنین دیدگاههای دیگری که توسط بزرگان و اندیشمندان مسلمان نسبت به امالمومنین خدیجه کبری(س) بیان شده است نشان میدهد که ایشان در روایتها و تاریخ نگاریها مورد اجحافی جدی قرار گرفتهاند و آن گونه که باید به ابعاد وجودی ایشان پرداخته نشده است و شاید این مسئله با هدف کاستن از منزلت و نقش حقیقی ایشان در گسترش اسلام و همراهی نبی اکرم بوده باشد.
[1] بشاره المصطفی، عماالدین طبری، ص 115
[2] مسند احمد بن حنبل، ج 41، ص 356
[3] اسدالغابه، ج5، ص 448
[4] کشف الغمه، ج2، ص 72
[5] کشف الغمه، ج2، ص 133)
[6] دیوان امام علی، حسین میبدی، ص 359
[7] بحارالانوار، ج 45، ص 59
[8] الارشاد شیخ مفید، ج2، ص 15
[9] الامالی، محمد بن ابن بابویه، ص 158
[10] بحارالانوار، ج 45، ص 139
به قلم مرضیه ولی حصاری؛ پژوهشگر حوزه زنان و خانواده