به گزارش متادخت، اغراق نیست اگر بگوییم که یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی، هویتبخشی به زنان است که توانستهاند در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و… بدرخشند و پیشرفتهای چشمگیری را برای ایران رقم بزنند؛ اما آنچه امروز اهمیت دارد این است که این روند رو به رشد و پیشرفت زنان ایرانی، چقدر در دنیا و در فضای بینالمللی دیده شده است؟ به نظر میرسد که در تقابل بین تبلیغات غرب برای مخدوش کردن چهره زنان ایرانی و نمودار صعودی موفقیتهای زنان، کفه ترازو به سمت اثرگذار تبلیغات نادرست سنگینی میکند و زنان مسلمان ایرانی، به اندازه شایستگیهایشان دیده نشدهاند. موضوعی که مهدیه شادمانی، دکتری روابط بینالملل، مدرس دانشگاه و تحلیلگر حوزه زنان و سیاست، از چرایی این اتفاق و راهکارهای بهبود آن میگوید.
- چهره زنانه ایران در فضای بین المللی را چگونه توصیف میکنید؟
اعداد و ارقام وضعیت زنان ایران را به روشنی نشان میدهند. چنانچه وقتی به آمار نگاه میکنیم، شاهد موفقیتهای چشمگیر بانوان در عرصههای مختلف علمی، ورزشی، اجتماعی و… هستیم. مثلا زنان در رویدادهای ورزشی جهانی، بیشتر از سههزار و سیصد مدال در رشتههای مختلف بین المللی کسب کردهاند؛ موضوعی که نشاندهنده روند رو به جلوی زنان ایران در توسعه پایدار ورزشی است. از طرف دیگر، آمارها در حوزههای علمی هم نشان میدهد که حدود 60 درصد دانشجویان علوم پزشکی، 640 نفر از مدیران عامل شرکتهای دانش بنیان و بیشتر از 2700 نفر از اعضای هیئت مدیره این شرکتها، خانم هستند.
- اما این موفقیتها، آنقدر که در داخل کشور گفته میشود، در فضای بینالملل هم ملموس است؟
واقعیت این است که زنان کشور ما در عرصههای مختلف با این پیشرفت روبرو هستند؛ چراکه به طور کلی بعد از انقلاب و با تغییراتی که در حکمرانی ایجاد شد، نگاه به حضور موفق زنان و اثرگذار اجتماع اصلاح شد و این موفقیتها به وجود آمد. اما باید ببینیم که آیا در سطح بین الملل هم چهره زن مسلمان ایرانی، همانگونه که هست دیده میشود؟ باید بگویم متاسفانه خیر!
بر کسی پوشیده نیست که از ابتدای انقلاب، غرب تلاش داشت که یک چهره مخدوش از زنان ایرانی را به نمایش بگذارد؛ کاری که به واسطه رسانههای خودش و معرفی الگوهای پوشالی انجام داد و موافقیتهای حقیقی زنان مسلمان ایران را نادیده گرفت. چرا؟ زیرا که میخواهد از این طریق، نظام اسلامی را نظام شکستخورده ای در حوزه زنان و حقوق زنان معرفی کند. میخواهد بگوید که در زنان در این نظام به زعم خودش دیکتاتور و مردسالار، هیچ فرصتی برای ظهور و بروز ندارند ومحقرترین و نازلترین جایگاهها در کشور، به زنانش تعلق دارد. اما این تنها یک طرف ماجرا است.
- و طرف دیگر؟
طرف دیگر، خود ما هستیم که از ظرفیتهای رسانهای خودمان، استفاده کافی را نکردیم. ما کدام برنامه، فیلم یا رسانهای را میشناسیم که هدفش، الگوسازی باشد و بخواهد از زن موفق نظام اسلامی، چهره برداری کند؟ موضوعی که اگر عملی شده بود، قطعا نارضایتیهای فعلی که در دخترانمان دیده میشود، وجود نداشت. آنوقت است که حتی در فضای بینالملل هم دشمن امکان این را نداشت که چهره زن ایرانی را مخدوش نشان بدهد.
- این همان بزرگترین نقطه ضعف ما در مسئله زن به شمار میرود؛ اما برگ برندهای هم در این مسیر داریم؟
اگر بخواهیم بر اساس شاخصهای پیشرفت زنان، این موضوع را بررسی کنیم، با چهار شاخص سلامت، توانمندسازی سیاسی، مشارکت اقتصادی و توسعه آموزش و تحصیلات بانوان مواجه هستیم. با در نظر گرفتن این چهار شاخص، میتوانیم بگوییم که ما در حوزه سلامت و آموزش در جایگاه بالایی هستیم و برگ برنده حوزه زنان، در عرصههای داخلی و بینالمللی به شمار میرویم؛ اما در توانمندسازی سیاسی و مشارکت اقتصادی درجه پایینی داریم. در واقع بررسی این شاخصها نشان میدهد که در حضور زنان در ساختار سیاسی کشور و پرداخت جدی به دغدغههای آنها، ضعیف بودیم و در میدان اجرا، قصور زیادی داشتهایم. چنانکه میبینیم که در عرصههای تصمیمسازی و تصمیمگیری، نقطه ضعف جدی ما تبلور پیدا کرده و نتوانستهایم از ظرفیتهای زنان، بهره لازم را ببریم.
پس تا نیمه راه این مسئله افتخارآمیز است اما زمانی که میخواهیم برای این موفقیتها، الگوسازی و مسئولیت اجتماعی تعریف کنیم، با چالش و ضعف روبرو میشویم؛ الگویی که همراه با ارائه تسهیلات همراه باشد و زنان جامعه بتوانند همزمان با نقش مادری و همسری در خانواده، اقدامات و وظایف اجتماعیشان را هم پیش ببرند.
- اما نوع نگاه بین المللی به ایران و زنان ایرانی چه تاثیری برای ما و جامعه زنان ایرانی میتواند داشته باشد؟
به دلیل تضاد ایدئولوژیک و تقابل بعد از انقلاب با جریان سلطه، همیشه شاهد این بودهایم که نظام سلطه تلاش کرد که زن مسلمان ایرانی را به عنوان یک موجود محقر و تحت ظلم معرفی کند. یعنی به دنبال این بود و هست که از طریق زنان، جنگ نرمی را شکل دهد و با هدف براندازی نظام اسلامی، زن ایرانی را مورد آماج حملات قرار داد. بدیهی است که تولید معناهای منفی علیه بانوان ایرانی، قطعا میتواند در جامعه بینالملل اثرگذار باشد؛ در نتیجه همین سیاه نماییها هست که کمیسیون مقام زن، وقتی میخواهد به لغو عضویت ایران رای بدهد، حتی کشورهای همگرا و دوست ما هم تحتتاثیر تبلیغات رسانهای قرار میگیرند و رای به تنبیه نظام ما به جهت تبعیض جنسیتی زنان میدهد. یا حتی گزارشگر حقوق بشر با همکاری اپوزوسیون زنان، مسائل مختلفی که با محوریت زنان در کشور شکل میگیرد، به نوع دیگری روایت میکنند و به تبع آن پروندههای حقوق بشری علیه نظام تشکیل میدهند که این پروندهها در معرفی چهره زنان ایرانی تاثیرگذار است.
- بیشتر بخوانید: زنان قوت زانوی مردان مقاومت
- اگر بخواهید از راهکارها بگویید، دست بر چه حوزههایی میتوان گذاشت؟
طبیعتا برای حل این موضوع، راهکارهای مختلفی پیش رویمان هست و ابتداییترینش این است که تفسیرهای جدیدی از قانون داشته باشیم. قانونهای فعلی، در ابتدای انقلاب نگارش شده و طبیعتا اشکالاتی دارد؛ نگارش با عجله، مبهم در برخی مفاهیم و گاهی غیرتخصصی و به صورت کلیگویی و … برخی از این اشکالات است. بنابراین لازم است که تفسیرهای جدیدی از قوانین و نگارش لویح جدید صورت بگیرد که برخی از خلاها قانونی در زمینه حمایت از زنان را پوشش بدهد؛ چنانکه لایحه منع خشونت علیه زنان، بعد از 12 سال و با وجود تاکیدات مکرر رهبری نسبت به ضروت وجود قوانینی برای دفاع زنان، همچنان مسکوت مانده است.
راهکار بعدی، فرهنگسازی صحیح در جهت حضور زنان در جامعه است. یعنی لازم است که طبق شرایط زیست زنان، مشاغل و رشتههای زنانهای برایشان ارائه بدهیم. ارائه تسهیلات ویژه برای مادران هم به حضور مستمر آنها در جامعه کمک قابل توجهی میکند.
آموزش مهارت هم از دیگر راهکارها برای پیشرفت حوزه زنان به شمار میرود؛ در واقع مسئله ما تنها این نیست که نگاه تعصبی جنسیتی داشته باشیم و بگوییم که زنان باید حتما درصدی از ساختار حکمرانی را برای خودشان تصرف کنند، بلکه مسئله این است که بانوان اگر آموزش مهارت ببینند، میتوانند در جایگاههای متناسب با خودشان حضور پیدا کنند. آموزش مهارت به ویژه برای حضور بینالمللی و تقویت NGOها باید در نظر گرفته شود؛ چرا که در حال حاضر، آنچه که برای تعامل و اصلاح افکار عمومی نسبت به واقعیت شرایط زنان ایرانی اثرگذار است، چیزی فراتر از دیپلماسی رسمی است که از طریق NGOها و کنشکران بینالمللی محقق خواهد شد.
فراموش نکنیم که بهرهگیری از زنان باتجربه در حوزههای مختلف هم میتواند برای ما گرهگشا باشد؛ البته که بدیهی است که این بهرهگیری باید از زنان تحصیلکرده رخ بدهد نه زنانی که وابسته به قدرت هستند و به واسطه انتصاب همسر، پدر و …، بدون تجربه و تخصص در دایره قدرت قرار گرفتهاند. موضوعی که در ناکارآمدی ما در حوزه مشارکت سیاسی بانوان در داخل و فضای بین الملل، اثرگذار بوده است.
ممنون بابت وقتی که در اختیار ما گذاشتید.









