به گزارش متادخت، جنگ ۱۲ روزهای که بر ملت شریف و نجیب ایران تحمیل شد، صحنهای دگرگونه از مقاومت و ایستادگی را به نمایش گذاشت؛ نبردی نه فقط در خطوط مقدم یا در آسمان و زمین بلکه در دل خانهها، رسانهها و قلبهای استوار مادران و زنان این سرزمین.
زن، در روزهای جنگ، تنها ناظر نبود؛ بلکه خود صحنهگردان لحظات کلیدی شد. او که دل مشغول امنیت خانواده بود و هر لحظه را با بیم از دست دادن عزیزانش میگذراند، همزمان پرچمدار عزت و باور ایستادگی شد. در همین میدان است که نام زنانی چون سحر امامی، نه تنها در حافظه رسانه بلکه در ذهن و دل یک ملت ماندگار میشود. همان زن با صلابت، با آن صدای رسا و آن انگشت اشاره عزتمند، در لحظهای که حتی سکوت میتوانست فریاد ترس باشد، با صدای «الله اکبر» رجزخوانی کرد و دشمن را به مبارزه طلبید.
«الله اکبر…» مردم شریف ایران، آگاه باشید، آنچه که دیدید، صدایی که شنیدید، صدای متجاوز به خاک وطن، صدای متجاوز به حق و حقیقت است. «الله اکبر…»
این جملات و آن انگشت اشاره جسورانه، تصویری ماندگار در تاریخ رسانهای ایران و در حافظه تاریخی مردمی شد که جنگ را نه تنها از زبان فرماندهان نظامی بلکه از حنجره مادران، همسران و خواهرانی شنیدند که دوشادوش مردان جنگیدند.
زنان رسانهای اثرگذار
آری در میانه میدان، در ایرانِ جنگ بلد و نه جنگ طلب، باید شجاع و جسور بود و فریاد عدالت برآورد. همه این کلمات در قلم آسان به نظر میرسد اما در واقعیت اهل عمل بودن سخت است و جانکاه. آنجاست که باید تمام منویات، احساسات و ترسها را در پشت چهره آرامی مخفی کنی و درست در همان نقطه، اوج گرفتن آغاز میشود؛ و در نهایت ترسها به قدرت، فرصت و کلماتی رعدآسا تبدیل میشود.
در این میان باید اذعان داشت که اثرگذاری کنش زنانه در بزنگاههای تاریخی، نه تنها کمتر از فعل مردانه نیست که گاه به دلیل عمق عاطفی و بُرد فرهنگیاش، تاثیرگذارتر، ماندگارتر و ساختارشکنتر است. زن ایرانی در جنگ، با کلام، حضور، ایستادگی و صبوری، نه تنها همواره تسلیدهنده بوده؛ بلکه نمادی است برای تاریخ ماندگار این مرز و بوم. آنجا که خانم امامی و زنانی چون او، لب به سخن گشودند و کاخ رسانهای دشمن را به لرزه درآوردند، حقیقتِ «مقاومت» معنا گرفت. شاید عمیقترین جلوه این ایستادگی، در دل تاریخ اسلام تکرار شده باشد. آنجا که پس از عاشورا، در فضای پر از وحشت و اندوه، حضرت زینب (س) ایستادند، سخن گفتند و کاخ یزید را با صدای خود متزلزل کردند. زنی که نه فقط به خاطر پیوند خونی با شهیدان کربلا بلکه به دلیل آگاهی، فصاحت و تسلط بر زمانهاش، الگوی بیبدیل مقاومت شد. زینب کبری (س) در برابر ظلم ایستاد و با کلام خود، نه تنها پرده از جنایت برداشت بلکه عزت را به اسارتکشیدگان بازگرداند. امروز، در نبرد ۱۲ روزه، ما صدای آن خطبهها را در هویت بانوانی چون خانم امامی بازمییابیم.
- بیشتر بخوانید: سحر امامی، بانویی از مکتب زینب (س)
زنان، فرماندهان جبهه انسانی
امروز زنان ایرانی، وارثان زینباند. آنان، هم سلاح بر دوش میگیرند، هم قلم در دست دارند و هم فرزندان خود را برای آیندهای مقاوم تربیت میکنند. هر فعل، هر سخن و هر نگاه آنها در این ایام، از جنگ موشکی و سایبری، مهمتر و پیچیدهتر است. در جایی که صدای موشکها خاموش میشود، این نگاه و سخن زنانه است که تا سالها در حافظهها میماند. اگر مردان آزاده در میدان نبرد اسلحه بر دوش دارند و در اتاق فکر جنگ، نقشه میکشند، زنان در جبههای دیگر اما هم سنگ، قلب جامعه را گرم نگاه میدارند، اراده را تجدید میکنند و دشمن را با واژه، با صلابت، و با ایمان به چالش میکشند. تأثیر این پایداری، آنقدر عمیق است که تا نسلها بعد، در لحن مادران برای فرزندانشان شنیده خواهد شد.
پس هر جا که نامی از این نبرد به میان آمد، فراموش نکنیم که زن ایرانی، نه فقط روایتگر جنگ بود بلکه خود یکی از فرماندهان جبهه انسانی و روحی بود. زنانی که نشان دادند بودن در میدان جنگ، به معنای شلیک گلوله نیست؛ گاه تنها یک اشاره، یک سخن، یک نگاه و یک باور، میتواند بیشتر از هزار گلوله بجنگد.
به قلم دکتر پگاه روشان، جامعهشناس و منتقد فیلم و سریال









