به گزارش متادخت، در جهانی که ادعای دفاع از حقوق بشرش گوش مجامع مختلف اروپایی و آمریکایی را پر کرده است، آنچه بهوضوح به چشم میآید، عدالتی انتخابی و حقوقی گزینشی است. سازمان ملل، کمیسیونهای حقوق بشر، نهادهای بینالمللی زنان و شبکههای پرنفوذ فمینیستی که با کوچکترین اتفاق در گوشهای از جهان، موجی از کمپین و فشار رسانهای راه میاندازند، امروز در برابر شهادت زنان ایرانی به دست رژیم منحوس صهیونیستی، سکوتی سنگین و بیمنطق اختیار کردهاند.
در ماه گذشته، حملات مستقیم این رژیم به مراکز غیرنظامی ایران، منجر به شهادت زنان و کودکان ایرانی شد. این زنان نه تنها شهروندانی عادی، بلکه فعالانی در عرصه دانش، ورزش، رسانه و خانواده بودند. اما به راستی چه تعداد از تیترهای رسانههای غربی، مدعیان حقوق زنان و یا بیانیههای نهادهای بینالمللی مدعی این حوزه به این اتفاقات پرداختند؟
فریادهای گزینشی
در سالهای اخیر بارها و بارها شاهد بودهایم که کوچکترن مسائل، که فقط نخ تسبیح زنان را داشته است، بهسرعت بهعنوان فاجعه حقوق بشری و ظلم علیه زنان ایران به تیتر اصلی رسانههای غربی بدل شدهاند، و مجامع گوناگون با انتشار بیانیههای فوری و هماهنگ و اعتراضات نمادین، خواستار پاسخگویی، فشارهای دیپلماتیک و حتی تحریم شدند. اتفاقاتی نظیر حوادث 1401، که اگرچه فوت دختری از ایران ناراحتکننده ولازم به پیگیری و بررسی است اما آیا به واقع این مسئله به گونهای بود که بدون توجه به مدارک پزشکی و هزاران اخبار ضد و نقیضش، بتوان آن را بحرانی جهانی مطرح کرد و برای واکنش به آن از فلان بازیگر معروف تا فلان سیاستمدار نوجه سوگ بخوانند و قیچی به دست گیسوان تکهتکه کنند اما در مقابل برای دهها شهادت زنانِ همان ایرانِ مهسا، با موشکهای مستقیم اسرائیل و اعلام جنگی آشکار، حتی یک فریاد زده نشود! کوتاهی مو که دیگر پیشکش!

حقیقت آن است که در منشور سازمان ملل، بر حقوق برابر همه زنان و مردان، حق زندگی، کرامت انسانی، حق دسترسی به عدالت و امنیت تأکید شده است. اما در عمل، بارها دیده شده است که این اصول فقط شامل گروههایی خاص از زنان میشود. سازمان ملل در مورد وضعیت زنان افغان، اوکراین، ونزوئلا یا ایران، موضعگیریهای سختگیرانه دارد؛ اما وقتی نوبت به جنایات اسرائیل علیه زنان در فلسطین، لبنان و یا حتی ایران میرسد، رویکردش از «حقوق بشر» به «ملاحظات سیاسی» تغییر میکند.
چهطور ممکن است سازمانی که برای قانون حجاب در ایران دهها جلسه اضطراری برگزار میکند، در برابر کشته شدن بانوان دانشمند یا ورزشکار ایرانی در حمله نظامی آشکار، حتی یک توییت هم منتشر نکند؟ نام این سکوت، تنها سکوت نیست؛ بلکه تأیید استانداردهای دوگانهای است که نظم به اصطلاح جهان کنونی را شکل دادهاند.
- مطلب مرتبط: زن، آتش، ایستادگی
ابزارسازی از زن ایرانی
متأسفانه زن ایرانی نیز در نگاه این مجامع، گاه به ابزاری برای فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی تبدیل شده است. درواقع صرفا زمانی که زنان ما مطابق با الگوی غربی دچار چالش یا آسیب میشوند، مورد توجه قرار میگیرد. اما زمانی که همان زن، در جبهه مقاومت علمی، ورزشی یا سیاسی، قربانی یک تجاوز نظامی میشود، نامش حتی در حاشیه نشستهای حقوق بشری هم جایی ندارد.

این تبعیض، نه تنها به عدالت کمکی نمیکند، بلکه اعتماد افکار عمومی جهان به نهادهای حقوق بشری را بهشدت تضعیف میکند. از نظر بسیاری از مردم خاورمیانه، سازمان ملل و نهادهای بینالمللی، امروز دیگر نه صدای عدالت، بلکه بازوی نرم قدرتهای سلطهگر هستند. و نتیجه این تفکر را میتوان از شعارهای تجمعاتی که در دل خود اروپا شکل گرفتهاند مشاهده کرد. مردان و زنانی که از بیعدالتی جهان به ستوه آمدند و دیگر نمیتوانند صرفا به موضعگیریهای رسمی دل خوش کنند.
زنان غزه؛ فراموششدگان جهان
اگرچه تمرکز این یادداشت بر شهادت مظلومانه زنان ایرانی در جنگ تحمیلی اسرائیل است، اما نمیتوان در این روزها از نام زنان مظلوم غزه نیز عبور کرد. زنانی که طی ماههای اخیر، با بمبارانهای گسترده، نه تنها جان خود، بلکه فرزندان و خانههایشان را نیز از دست دادهاند. در برابر این جنایات آشکار، سکوت جریانهای جهانی حقوق زنان، آنقدر خفتبار است که به طنز تلخ تاریخ بدل شده است.

از یکسو، در اروپا و آمریکا میلیونها دلار صرف تولید محتوا و کمپین برای «آزادی زنان» میشود؛ از سوی دیگر، در همان لحظه، زنان واقعی در خاورمیانه زیر آوار، آتش و خون دفن میشوند، بیآنکه حتی نامی از آنها در صفحات اول رسانهها بیاید. هرچند که تاریخ نشان داده آنچه در دل حافظه دنیا میماند چیزی جز فریاد حق و حقیقت نیست.
و امروز بیش از هر زمان دیگری این نیاز احساس میشود که در برابر این رویکردهای گزینشی و سیاستزده غربی، زنان جهان اسلام و آزادگان دنیا، صدای مستقل خود را به گوش همگان برسانند و نهادهای مستقل زنان در دنیا، شبکههای مقاومت مدنی، رسانههای جایگزین و حامیان حقیقی زنان با قدرت بیشتری وارد میدان شوند.
- بیشتر بخوانید: مسیرهای پیشنهادی برای اصلاح سیاستهای سازمان ملل
به قلم فرناز اینانلو؛ سردبیر، فعال حوزه زنان و خانواده









