به گزارش متادخت، فیلم ارقام پنهان که سال 2016 در ژانر درام – زندگینامهای، در آمریکا به اکران درآمد؛ ساخته تئودور ملفی و بر اساس فیلمنامهای از او و آلیسون شرودر است. فیلمی که به بهانه طرح مشکلات سه زن سیاهپوست آفریقایی– آمریکایی در محل کارشان سعی در مطرح کردن سختیهای زندگی سیاهپوستان به طور اعم و زنان به طور اخص در آمریکا دارد.
- بیشتر بخوانید: نقد و بررسی فیلم شکارچی(Bhakshak)
ناسا مقیاسی از تفکر آمریکایی
نویسنده آمریکا و ناسا را در داستان خود نشانهگذاری میکند و میخواهد بگوید این تفکرات در ناسا به عنوان یک جامعه کوچک علممدار همانقدر زشت و کریه به نظر میرسد که در جامعه پیشرفتهای مثل آمریکا نادرست است! به عبارت دیگر او سعی دارد بگوید در کشوری مثل آمریکا که با شعار آزادی برای همه بوجود آمده، چنین رفتارهای نژادپرستانه و تبعیضآمیزی با رنگینپوستان و زنان پسندیده نیست.
داستان فیلم در سالهای جنگ سرد میگذرد. سالهایی که رقابتی تنگاتنگ بین روسیه و آمریکا بر سر فرستادن انسان به فضا و قرارگرفتن فضاپیما در مدار زمین شکل گرفته است. تئودور ملفی این زمان خاص را برای بیان روایت انتخاب کرده تا به بهانه آن رقابت سخت و همیشگی میان سیاهپوستان و سفیدپوستان، زنان و مردان را بر سر حقوق حقه آنها به تصویر کشد. زمانی که هنوز قوانین جیم کرو که بر اساس جداسازی نژادی شهروندان همه تأسیسات عمومی ایالتهای جنوبی آمریکا شکل گرفته، اجرا میشود. سیاهپوستان حق ندارند به کتابخانه سفیدپوستان وارد شوند و در این صورت همانند «دوروتی وان» و فرزندانش به طرز حقارت باری از کتابخانه بیرون انداخته میشوند. جای مشخصی و اندکی در انتهای اتوبوس به آنها تخصیص داده شده و نمیتوانند از توالت سفیدپوستان استفاده نمایند؛ مانند «کاترین جی. جانسون» که اجازه ندارد از توالت سفیدپوستان استفاده کند و برای رفع طبیعیترین نیازش مجبور است روزی هشتصد متر بین دفتر کار تا دستشویی بدود! او حتی حق ندارد از قهوهای که سفیدپوستان از آن مینوشند، استفاده کند و نیز سیاهپوستان و زنان حق ندارند بطور معمول از تحصیل در مدرسه مهندسی برخوردار شوند؛ مانند «مری جکسون» که برای گرفتن اجازه تحصیل در مدرسه مهندسی باید به دادگاه رجوع کند.

تبعیض همیشگی
کارگردان در این فیلم دو مشکل و موضوع مهم را در جامعه آمریکا مطرح میکند. اول رنگینپوست بودن و دوم زن بودن! و داستان را در دورهای روایت میکند که اعتراضات بر سر به دست آوردن حقوق مساوی برای رنگینپوستان و زنان در آمریکا در اوج خود به سر میبرند. زنان در پی گرفتن حق رأی، حق مالکیت بر بدن و تساوی بین حقوق زن و مرد هستند و سیاهپوستان میخواهند در آمریکا با آنان مانند سفیدپوستان برخورد شود.
سه زن سیاهپوست که در این فیلم داستان زندگی آنها را میبینیم، ریاضیدانهای نابغهای هستند که در ناسا کار میکنند. بدون وجود آنها هیچ محاسبه دقیقی انجام نشده و هیچ فضانوردی نمیتواند به فضا فرستاده شود؛ اما با این وجود، کسی شرایط سخت کاری آنها را نمیبیند. دوروتی وان، مدتهاست به انجام کارهای سرپرست زنان سیاهپوست مشغول شده اما از دریافت حقوق سرپرستی محروم است. مری جکسون هوش و توانایی یک مهندس را دارد ولی اجازه کار در این پست را ندارد و حتی کاترین جانسون که هوش دقیق محاسباتیاش او را به کامپیوتر مشهور کرده، یک شغل ثابت در بخش فضایی ناسا را ندارد و به همین سبب مجبور است تمام گزارشاتش را به نام پل استافورد، مسئول نهچندان کارآمدش ثبت نماید.
این سه زن در زندگی خارج از ناسا نیز با مشکلات زیادی دست در گریبان هستند. آنها به عنوان سیاهپوست همیشه در معرض خطر به زندان افتادن یا کشته شدن از سوی پلیس هستند. حتی اگر اتومبیلشان خراب شود و مجبور باشند چند دقیقه کنار جاده توقف کنند، ممکن است مجرم محسوب شوند، چون سیاهپوست بودن به خودی خود یک جرم بزرگ است!
فیلم ارقام پنهان نه تنها اعتراض به شرایط نابرابر رنگینپوستان و سفیدپوستان است، بلکه نگاهی مدافعانه نسبت به حقوق زنان نیز دارد. درست وقتی که کوین کاستنر که نقش رئیس بخش فضایی ناسا را بازی میکند، طغیان کرده و حتی تابلوی توالت زنان سیاهپوست را از دیوار جدا میکند؛ هنوز مسئله زنان سر جای خود باقیمانده و کاترین با مشکلی تازه روبرو میشود. او به عنوان یک زن حق ورود به جلسه تصمیمگیری برای ارسال فضانورد به مدار زمین را ندارد و این امر ممکن است او را مجبور کند هر روز محاسباتش را از سر گرفته و همیشه یک قدم عقب باشد. و یا مری جکسون برای ورودش به مدرسهی مهندسی که تنها پسران به آن راه دارند بامشکلی جدی مواجه است.

چرا تئودور ملفی در سال 2016 تصمیم به ساخت این فیلم گرفت؟
به نظر میرسد این کارگردان حرف خود در سال 2016 را از زبان سالهای دههی 50 آمریکا بیان مینماید. اگرچه شرایط این سه زن در جامعه آن روز آمریکا سخت به نظر میرسد اما با واقعیت مطابقت ندارد. حقیقت این است که دهه پنجاه و شصت آمریکا بدترین سالهای زندگی سیاهپوستان و زنان میباشد. آنها همواره در این دوران در حال فعالیت برای رسیدن به حقوق خود هستند و بیشترین فشار بر آنان وارد میشود اما در فیلم شخصیت رئیس با بازی «کوین کاستنر» مانند یک فرشته از راه رسیده و موانع آنها را برای رسیدن به هدف از سر راهشان برمیدارد و کمکم کار به جایی میرسد که حتی پل استافورد در پایان فیلم خودش برای کاترین قهوه میآورد. انگار یکباره همهچیز درست و مشکلات زنان و سیاهپوستان حل شده است. تصویری غیرواقعی از آمریکای آن روز!
به قلم ماه منیر داستانپور، منتقد فیلم و سریال









