به گزارش متادخت، در یادداشت پیشین پیرامون ضرورت حضور مؤثر و کارآمد زنان در عرصه سیاست نوشتیم و دغدغه مقام معظم رهبری بهعنوان عالیترین مقام کشور و مرجع تقلید شیعیان در ضرورت بهکارگیری زنان نخبه و فرهیخته را یادآور شدیم. حال در پیِ پاسخ به دغدغه ایشان در این زمینه، به نقش مردان و زنان در راستای پیشبرد چنین هدفی میپردازیم. باید توجه داشت که حضور در عرصهی سیاست از دو وجه فرهنگی و سیاسی نیازمند تغییر است. در ادامه به نقش زنان و مردان در هر یک از بخشها خواهیم پرداخت:
فرهنگ حضور زنان در سیاست
فرهنگ حاکم بر جامعه اگرچه پیشرفتهایی در میان آحاد مردم داشته است، اما همچنان جامعه با دیده تردید بر توان مدیریتی و سیاسی زنان مینگرد. همچنان در آستانه انتخاباتهای کشور، عدم تمایل به انتخاب زنان در محافل مردمی شنیده میشود. متأسفانه چنین نگاهی نه فقط در مردان که در زنان نیز وجود دارد و جریان تحجّر بر آن میدمد. بنابراین یکی از گامهای مؤثر در این مسیر، ایجاد اعتماد و باور عمومی پیرامون توانمندی زنان است.

این امر به عملکرد مردان و زنان نخبه بازمیگردد. چنانچه مردان نخبه و مقبول در جامعه، از حضور زنان توانمند و نخبه در مناصب مدیریتی ذیل خود بهرهمند شوند و در این راستا با رویکردی حمایتگونه به حضور زنان توجه کنند، امکان تغییر نگرش نسبت به حضور زنان در سیاست با سرعت بیشتری وجود خواهد داشت. همچنین چنین رویکردی نیازمند صبر و ایجاد فرصت آزمونوخطا برای آنهاست. اما در نهایت چنین فرصتی برای زنان، امکان اعتماد عمومی را فراهم میسازد و دست متحجران را برای سمپراکنی علیه زنان میبندد.
به موازات اقدامات مردان سیاسی در جهت ایجاد فرهنگ عمومی در راستای اعتماد به زنان سیاستمدار، نقش زنان نیز اهمیت ویژهای دارد. زنان موفق و اثرگذار همواره از تلاش مضاعف در مقایسه با مردان برای پیشرفت خود سخن گفتهاند. این نکته امری واقعی است که زنان تجربه میکنند. آنها باید چند برابر یک مرد تلاش کنند تا استعداد و توانمندیشان دیده و پذیرفته شود. اما در آغاز مسیر و در امر اعتمادسازی، راهی جز تلاش مضاعف و اثبات توانمندی زنانه به جامعه وجود ندارد.
نباید انتظار داشت که جامعه، با وجود جریان تحجّر و تجدّد که هر یک بهگونهای قدرت را صرفاً در دستان خود میخواهند، فرصتها را متناسب با شایستگی زنان در اختیارشان قرار دهد. چراکه نگاه قدرتمحور برای حفظ موجودیت خود، به سمت کولونیهای بسته همقطاران پیش میرود و شایستهسالاری را فدای بقای خود مینماید. بنابراین نقش زنان در ایجاد باور و اعتماد عمومی نسبت به توانمندی زنان اهمیت ویژهای مییابد.
میدان سیاست و تربیت زن سیاسی
عرصه سیاست دچار دور باطلی شده است که سالهاست از این طریق زنان را از عرصه سیاست طرد کرده است. بیشک حضور تعداد محدودی زن در سیاست، به معنای نقض محرومیت زنان از آن نیست و عمدتاً حکایت از تدبیر مردان سیاسی برای پاسخ به افکار عمومی دارد.
دور باطلی که سالهاست زنان را به عقب میراند، از یکسو برای حضور زنان در عرصههای کلان مدیریتی و حکمرانی، آنان را فاقد تجربه لازم میداند و از سوی دیگر برنامهای جهت رشد زنان در لایههای میانی ندارد. به همین دلیل زنان عمدتاً خارج از میدان سیاسی قرار میگیرند.
بنابراین در کنار ضرورت توجه مردان سیاسیِ معتقد به گفتمان انقلاب در بهکارگیری زنان و ایجاد فرصت رشد در عرصه سیاسی، برنامهریزی برای رشد و تربیت نیروی سیاسی در میان زنان امری ضروری و مهم است. محافل انتقال تجربه از مدیریت و حکمرانی در کشور، درک صحیح رسانه و اقناع افکار عمومی، مقابله با جنگ روانی و همچنین آموزشهای متناسب با مدیریت بحران در کشور و رویکرد تخصصی-سیاسی متناسب با تخصص فرد و … امکان رشدی با خطای کمتر و همچنین محافظهکاری کمتر را فراهم میسازد.
این مسیر با باور مردان مخلص سیاسی که بر گفتمان امامین انقلاب در مسائل زن اعتقاد دارند، با سرعت بیشتری محقق خواهد شد. همچنین تلاش مضاعف زنان مستعد و امید به تغییر و افزایش تعداد مردان معتقد به گفتمان انقلاب دربارهی زنان، راهگشا خواهد بود.

در کنار راهسازی برای ورود به سیاست، اعتقاد به تغییر در برخی روشهای رایج در عرصه سیاست و درک جنسیت و تفاوتهای جنسیتی در تمامی عرصهها از ملزومات ورود زنان به سیاست است. ورود زنان به سیاست گام نخست چنین تغییراتی در ساختار حکمرانی است و نمیتوان سیاست مردانه را که تا به حال حاکم بوده است به زنان دیکته کرد.
بنابراین در کنار ایجاد فرصت رشد برای زنان، انعطاف ساختارها برای ایجاد تغییرات متناسب با هویت جنسیتی زنان برای پیشبرد چنین هدفی نیاز است. ورود زنان در نظام حکمرانی مستلزم به رسمیت شناختن تفاوتهای جنسیتی و نیاز جامعه در رویکرد متناسب با جنسیت در تصمیمات کشور است. نمیتوان از تفاوت زن و مرد سخن گفت و به وقت ایجاد ساختارها، زنان را وادار کرد تا در ساختاری تماماً مردانه رشد کنند و ارتقا یابند.
بنابراین مسئلهی ورود زنان به سیاست، مسئلهای چندوجهی و پیچیده است که هماهنگی و درک همه نظام حکمرانی را میطلبد. در یادداشت آتی به این مهم خواهیم پرداخت. اگرچه مسیر صعب و طولانی به نظر میرسد، اما مطالبه زنان و فشار افکار عمومی میتواند دستیابی به این مسیر را تسهیل کند و ما راهی جز پیمودن آن نداریم!
به قلم زهرا سادات علوی رضوی؛ پژوهشگر مطالعات جنسیت









