به گزارش متادخت، مسائل حوزه زنان و دختران نوجوان همواره یکی از بحث برانگیزترین و چالشیترین مسائل حوزه اجتماعی و سیاسی کشور است که در سالیان متوالی از قبل از انقلاب تا به الان همواره مورد بررسی و طرح بوده. این روزها نیز خبرهایی از چالشها تا امکان تحقق موتور سواری بانوان منتشر میشود که علی رغم صحبتهای فراوان هنوز نمیتوان به تصمیم مشخصی حول آن رسید. اما چرا موتور سواری زنان مسئله شده است؟
موتورسواری مطالبه زنان؟
هرچند فراوانی موضوعات مرتبط با حوزه زنان و خانواده قابل انکار نیست و مسائلی نظیر زنان سرپرست خانوار، بیمه زنان خانهدار، مشکلات زنان و مادران شاغل، ظلم علیه زنان و … از موارد پرتکرار و پرمخاطب به حساب میآیند اما این نیز صحیح به نظر نمیرسد که بخواهیم صفی اولویتدار از مسائل قابل پیگیری تشکیل دهیم و رسیدگی به هر کدام را منوط به حل مشکل قبلی کنیم. هر دسته از مسائل مخاطب مخصوصی دارد که چشم انتظار پیگیری مطالبات خود هستند و شاید بهتر باشد با یک تقسیم وظایف بین ارگانها و مسئولین مرتبط و رسیدن به یک ساز و کار اجرایی و قابل تحقق، به سوی حل مسائل و گرههای این حوزه برویم. البته این مسیر قبل از هرگونه اقدام نیازمند شناخت و درک مسائل زنان به شکلی واقعی است و وجود دید زنانه که درک مستقیمی از ظرافت مسائل دارد، لازم و ضروری به نظر میرسد.
در این بین قدرت رسانه و توانمندی آن در مسئلهسازی را نیز نباید نادیده گرفت. در عصر تکنولوژی دیگر مسئله زنان شیراز صرفاً محدود به شهر خود نمیشود و به راحتی و در کسری از ثانیه هر مطالبه از نقطهای از کشور میتواند تبدیل به یک نیاز و خواست همگانی شود؛ در نتیجه فارغ از تعداد زنان علاقمند به موتور سواری و مشتاقان واقعی آن، این موضوع توانسته خود را به عنوان یک خواسته عمومی طرح و مطالبه کند. اما آیا هر موضوع رسانهای لازمه پیگیری و بررسی است؟
موتور برقی متناسب با استفاده زنانه؟!
رسانه همان قدر که میتواند کمک کننده و پیشرو در طرح نیازهای جامعه باشد، میتواند اذهان عمومی را نیز از مسائل مهم به حواشی منحرف کند؛ اما در موتور سواری زنان، جامعه از صرف خواست مجازی عبور کرده و پا به عرصه عمل گذاشته است. این روزها که به خصوص در کلان شهرها میتوان زنان را سوار بر موتور در خیابانها مشاهده کرد دیگر نمیشود موتور را یک بازی صرفاً رسانهای دانست؛ هرچند شروع آن از اکسپلور اینستاگرامها آمده باشد! در حقیقت شاید بتوان اینطور گفت که اگرچه به راستی ۵۰ سال قبل که تعداد ماشینها هم در خیابان به تعداد انگشتان دست بوده، نیاز به موتور سواری زنان احساس نمیشده است؛ اما امروزه با طراحی و تولید موتورهای مختلف برقی و بنزینی و سهولت در استفاده از آنان و همچنین گسترش استفاده از وسایل نقلیه شخصی به خصوص پس از انقلاب توسط زنان، این نیاز را بیش از پیش در جامعه و اذهان ایجاد کرده است. هزینه بالای خودروها، ترافیک و حمل و نقل آسان و سریع با موتور نیز از جمله دلایلی است که مشتاقان استفاده از آن عنوان میکنند. اما براستی مشکل اصلی کار کجاست؟

صدورگواهینامه زنان بر عهده کیست؟
صریح و شفاف نبودن متن قانون صدور گواهینامه به متقاضیان شاید اصلیترین گره موجود باشد. در تبصره ماده ۲۰ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی عنوان شده که: «صدور گواهینامه رانندگی موتورسیکلت برای مردان برعهده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است.»
این تبصره از ماده قانون که مبنای صدور گواهینامه به شمار میآید اگرچه اشاره مستقیمی به زنان نداشته (که میتوان نبود متقاضی تا به الان را از دلایل اصلی آن شمرد) اما منعی برای آن هم نمیبیند. در نتیجه، عمومیتر دیدن این تبصره و حذف واژه مردان از آن شاید بتواند گره قانونی را در وهله اول باز کند.
در سمت دیگر این موضوع مسائلی قرار دارد که محور مشترک آنها تخصص و یادگیری است. آسیبپذیر بودن موتور نسبت به سایر وسایل نقلیه به خصوص ماشین، امری غیر قابل کتمان است که با یکبار سر زدن به اورژانس بیمارستانها میتوان به تعداد بالای مصدومان موتورسوار پی برد؛ اما باید پذیرفت که این مسئله جنسیتبردار نبوده و ارتباط مستقیمی با آموزش، کسب تخصص، مهارت و رعایت قوانین دارد؛ که در مجموع از آنجایی که رانندگی (موتور و یا وسایل نقلیه دیگر) امری اختیاری و بر اساس نیازمندی و علایق شخصی افراد است، هر شخص میتواند با توجه به توانمندی خود آن را انتخاب و یا رد کند.
قانونی برای همه
نکته دیگر صدور گواهینامه را باید در نسبت قانونمند شدن جامعه و یا سرکشی از آن دانست! به عبارت دیگر در شرایطی که منع جدی قانونی و شرعی برای موضوع به نظر نمیرسد و موانع صرفاً جنبه اجتماعی و عرفی دارند بهتر است مسئولین و قانونگذاران با توجه به پویا بودن فقه اسلامی و انعطاف قوانین برای بهتر و قانونمندتر شدن جامعه، مطالباتی را که در این دسته وجود دارند در جای خود بررسی و در صورت امکان به نحو احسن تغییر دهند. هرچند این روند باید در تمامی مسائل و حوزههای مختلف صورت پذیرد اما این امر که حوزه زنان به خصوص در ۴۰ ساله اخیر به پاشنه آشیل کشور تبدیل شده و جریانات سیاسی مختلف با آغشته کردن مسائل زنان به تمایلات حزبی خود سعی در گروکشی از آن دارند نیز غیر قابل کتمان است. در نتیجه بهتر است قبل از بالا گرفتن دعواهای سیاسی و ایجاد دودستگی در جامعه، مسائلی را که میتوان با شرایط ذکر شده تسهیل کرد به گذر زمان و سپری شدن فرصتها محکوم نکرد؛ که در مورد موتور سواری برای زنان که به زعم نویسنده در همین دسته جای میگیرد، میتوان با فراهم کردن شرایط اخذ گواهینامه برای بانوان علاوه بر سوق دادن آنان به سمت قانونمند شدن رانندگی و داشتن گواهینامه و یادگیری نکات لازم در جلسات آموزشی رسمی، مانع از ماهیگیری جریانات معاند از این موضوع و همچنین بررسی مطالبات زنان در مسیر درست و منطقی شد.
به قلم فرناز اینانلو؛ سردبیر، فعال حوزه زنان و خانواده









