به گزارش متادخت، در روزگاری که ازدواج برای بسیاری از جوانان به مسئلهای پیچیده و گاه دور از دسترس تبدیل شده، نقش واسطهگران ازدواج بیش از پیش اهمیت یافته است. اما هنوز هم جامعه با نگاه تردیدآمیز به آنها مینگرد و گاه آنها را با برچسبهایی چون «دلال ازدواج» یا حتی «صیغهیاب» میشناسد. مهدیه جمولی کارشناس مطالعات زن و خانواده و واسطهگر باتجربه ازدواج بیش از یک دهه است که در این مسیر پرچالش قدم گذاشته و تلاش کرده چهره واقعی این فعالیت را به جامعه معرفی کند. او از فراز و فرودهای کار خود میگوید؛ از بیاعتمادیها و هجمههای رسانهای تا امیدهایی که با هر ازدواج موفق در دلش زنده میشود. جمولی باور دارد واسطهگری ازدواج اگر درست و اخلاقی انجام شود، میتواند گرههای بزرگی از زندگی جوانان باز کند. گفتوگوی صریح ما با او، روایتی است از پشتصحنه دنیای کمتر شنیدهشده واسطهگری ازدواج در ایران امروز.
- در مورد سابقه فعالیت و بسترهای فعالیت توضیح دهید و اینکه چی شد که وارد حوزه واسطهگری ازدواج شدید؟
بیش از 10 سال است در حوزه واسطهگری ازدواج فعالیت دارم. در سال 90 مدیر یکی از سرای محلههای تهران بودم و به واسطه ضرورتی که برای ازدواج حس کردم واسطهگری ازدواج را مطرح کردم. در آن مقطع زمانی این موضوع چندان مهم قلمداد نمیشد و زیرمجموعه فعالیت شهرداری هم نبود. بعد از مدتی از سرای محله بیرون آمدم و در سال 94 با همکاری مؤسسه «راه روشن» واسطهگری ازدواج را شروع کردیم. بخشی از این کار دغدغه خودم و جوانان پیرامونم بودم؛ چون موضوع ازدواج مثل سابق نبود و به آن صورت اتفاق نمیافتاد و در عین حال حوزه پرچالشی بود. به شخصه هم بعد از فوت خواهر مجرد 20 سالهام دنبال کار خیری برای باقیات صالحات بودم و این موجب شکل گیری واسطهگری ازدواج شد.
- اولین تجربه واسطهگری شما چطور بود؟ موفق بود یا نه؟
یک سال در سرای محله فعالیت داشتیم و هیچ ازدواجی رخ نداد. البته طبیعی است که شاید 10 نفر را به هم معرفی کنید و یک مورد منجر به ازدواج هم نشود. همچنین از آن جایی که پروسه سخت و طاقت فرسایی است و چون نتیجه زودهنگام حاصل نمیشود ممکن است فرد فعال در این حوزه زود دلسرد شود.
- در آغاز کار، خانواده و اطرافیان چه واکنشی داشتند؟
در ابتدای کار شرایط بدی داشتیم چون بحثهای صیغهیابی مطرح بود همه تصور میکردند، واسطهگری ازدواج هم همین موضوع را دنبال میکند. حتی کسانی که میخواستند فعالیت کنند فضای حاکمیتی به حدی برخورد بدی داشت که اجازه فعالیت زیادی نداشتیم. هنوز هم واسطهگران ازدواج شأنیت خاصی ندارند و به عنوان دلال به آنها نگاه میشود. آن مقطع زمانی مرتب اعلام میشد سایتهایی که در این حوزه فعالیت میکنند غیرقانونی است و اصلاً تأیید نمیشود. بعدها یکی از موضوعاتی که در تغییر نگاهها تأثیرگذار بود بحث مجوزها برای واسطهگری ازدواج بود. این رسمی شدن به پذیرش جامعه نیز کمک کرد. جامعه ما هنوز کار دارد و هنوز احتیاج دارد در این حوزه فعالیتهایی صورت بگیرد. نسبت به گذشته شاهد تغییراتی هستیم. چندین بار مورد هجمه رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفتیم که با تهمتهای مختلف تلاش میکردند ما را تخریب کنند. اما وقتی نیاز و ضرورت آن در جامعه حس شد، این نگاهها نیز کمرنگتر شد.
- چه انگیزهای برای شروع اینکار داشتید؟
سه انگیزه اصلی داشتم. در قرآن بحث واسطهگری برای ازدواج توصیه شده است. از سویی نیاز جامعه در این خصوص باید دیده شود و در نگاه شخصیام کار خیر برای خواهرم مدنظرم بود. در ابتدا به صورت رایگان فعالیت میکردیم و پولی دریافت نمیکردیم. اما رفته رفته با افزایش جمعیت متقاضی و هزینههای جاری ما، حداقل هزینه دریافت میشد. ضمن اینکه بیشتر مواقع هزینه دادن مانع تنوع طلبی و جستجوی بیهدف تعدادی از افراد میشد.
- معیارهای اصلی شما برای معرفی افراد به یکدیگر چیست؟
معیار اصلی معرفی، سطح ارزشها و نگاهشان به زندگی است که غالباً بخشی در مسائل اجتماعی، بخشی در اعتقادات مذهبی و بخشی در روان شناسی افراد مشخص میشود.
- چطور اعتماد افراد را جلب میکنید؟
مجموعهای داریم که مجوز رسمی دارد و فعالیتهای مختلف در موضوعات دینی دارد. در سطح اجتماع حضور داریم و ارتباط مستقیم و چهره به چهره با مردم داریم و اینها باعث جذب اعتماد میشود.
- با تعاریف غلط از واسطهگری و تصور واسطهگری برای ازدواج موقت چطور برخورد کردید؟
اینکه به واسطهگری به عنوان کانالهای صیغهیابی نگاه میشد بیشتر موضوعات حاکمیتی بود. پلیس و مجموعههای فرهنگی اعلام میکردند اینها مجموعههای فاقد مجوزی هستند و برچسب نامتعارف زده میشد. اما چالش دیگر هم این بود که رسانههای خارجی تلاش میکردند ما را کانال صیغهیابی معرفی کنند. به عنوان مثال ما برنامه فرهنگی هم برگزار میکنیم. یک مراسم فاطمیه در یکی از خیابانهای اصلی شهر داشتیم. بیبیسی برای ما گزارشی منتشر کرد که حکومت در کف خیابانها صیغهیابی را تبلیغ میکند. خیلی تلاش میکردند که واسطهگری ازدواج دائم را به چالش بکشند و به ما ضربه بزنند. لازم به ذکر است برای صیغهیابی تماس و درخواست ما زیاد بود اما همه را رد میکردیم و میگفتیم در تخصص و حوزه کاری ما نیست. بعد از مدتی وقتی جدیت ما را دیدند، متوجه شدند که ما در حوزه صیغهیابی فعالیت نداریم.
- چه مقدار از موفقیت ازدواج را نتیجه نقش واسطه میدانید؟
این مهم است که واسطهگر تناسب افراد را در نظر بگیرد و بر همین اساس افراد را به همدیگر معرفی کند. ولی اینکه برداشت ذهنی افراد و نگاهشان به زندگی چطور است، دست واسطهگر نیست و فرآیندی طولانی است. لازم است موضوع معنای زندگی، در مدارس برای دختران و پسران آموزش داده شود تا این مهم را درک کنند. بارها شده به واسطهگرها تاکید کردم که اگر مشکل و اشتباهی از طرف مقابل میبینند به او گوشزد کنند. چون این افراد شاید در مجموعه ما گوش ندهند و به نتیجه نرسند اما بعدها ممکن است به یاد آن نکته بیفتند و مسیرشان را تغییر دهند. همچنان که ما برخی تجربههایمان را از گوشزدهایی که والدین در کودکی دادهاند داریم. از واسطهگرها هم انتظار داریم که با همان نقش آموزش کودک درون در امر ازدواج افراد را راهنمایی کنند.
- بزرگترین چالش در این کار برای شما چه بود؟
بزرگترین چالش ما رسانهها و تغییر ذائقه ازدواج است. در گذشته شاید 10 نفر به یک پسر معرفی میشد از چهره 8 نفر خوشش میآمد اما امروز وقتی 10 نفر معرفی میکنیم شاید از چهره هیچکدام خوشش نیاید. این الگوسازیهای اشتباه و فرآیندهایی که رسانه روی ذائقه مردم آورده بحث ازدواج را سخت و پیچیده و برای جوانان سخت کرده است.
- آیا جوانان امروز از واسطه سنتی استقبال میکنند؟
خیلی از جوانان به ویژه خانمها هنوز واسطههای سنتی را قبول دارند. این ارتباط انسانی و اجتماعی برای آنها مهم است. چون به مقوله خانواده تا حدی هنوز نگاه سنتی دارند به امر واسطهگری سنتی ازدواج نیز تمایل دارند. واسطهگری هم همان شکل سابق را دارد با ابزار جدیدتر.
- آیا ازدواجی بوده که شکست خورده باشد؟ احساس شما در آن زمان چه بود؟
بله متأسفانه ازدواجهای منجر به شکست هم داشتیم. به عنوان مثال یک هفته بعد از آشنایی عقد کرده بودند و منتج به شکست شد. هم ما ناراحت میشویم و هم مورد بازخواست قرار میگیریم.
حتی موردی بود که خودم معرفی کردم و فرد تحقیق نکرد و منجر به شکست شد.
- چه چیزی باعث میشود شما به ادامه این کار امیدوار بمانید؟
این کار به شدت فرسایشی است؛ شاید 6 ماه فعالیت کنیم اما یک ازدواج را هم رقم نزنیم. اما وقتی افرادی که ازدواج کردند با فرزندانشان به ما سر میزنند یا پیام میفرستند که زندگی خوبی دارند یا تمایل به کمک نشان میدهند، همه اینها قوت قلب و ادامه راه است. از طرفی ارزش معنوی این کار و توصیه دین نیز موجب میشود که به ادامه ترغیب شویم. و برکات ملموسی که به شخصه در زندگیام حس کردم همه اینها ما را به به ادامه امیدوار میکند.
- راه شناخت درست همسر در تعریف شما چگونه است؟
شناخت درست برای ازدواج در بستر زمان اتفاق میافتد و نه یکباره. ازدواجهای ما سرعتی شده و افراد با معیارهای کمی همدیگر را بررسی میکنند. مثلاً قدش اینقدر است، وزنش اینقدر است، سرمایه پدرش اینقدر است، خانهاش اینقدر میارزد؛ در حالی که اینها متعلقات ازدواج است. همچنین تعامل اهمیت زیادی دارد. افراد در تعاملات و صلهرحمها، کارهای فرهنگی و گروهی منجر به شناخت افراد از یکدیگر میشود. علاوه بر آن پیدا کردن علم و آگاهی و شخصیت شناسی هم اهمیت دارد.









