به گزارش متادخت، زن سرش را به طرف آسمان بلند میکند؛ صدای جنگندههای دشمن در حال نزدیک شدن است. به خانه ویرانهای که در میان آن ایستاده نگاه میکند. صدای انفجار که میآید سرش را کمی پایین میآورد، اما نمینشیند. دلش مالامال از رنج میشود؛ کسی همین اطراف حالا به عزا نشسته است. سر میچرخاند. باید خانه ویرانش را مرتب کند، کاری که قبل از این هم انجام داده. تکه سنگی را از روی زمین برمیدارد و به بیرون خانه میبرد. هنگام بازگشت چشمش به شاخه درختی میافتد که حالا میتواند نقش جارو را برایش ایفا کند. شاخه را برمیدارد و وارد خانه میشود. شروع میکند به جارو کشیدن؛ چشمانش را میبندد، میخواهد بازگردد به روزهایی که هنوز زندگیاش رنگ نباخته بود… صدای خنده کودکانش در گوشش میپیچد. صدای «آلاء» میآید که کتابش را «عدنان» پاره کرده و او در حال فریاد کشیدن است، بوی غذا مشامش را نوازش میکند. کم کم سروکله پسرها پیدا میشود، حتما گرسنه هستند. همیشه همین موقع مدرسه تعطیل میشد. هنوز در افکار خودش است که با صدای محمد به خودش میآید. کمر راست میکند تا به پسر نوجوانش نگاه کند که در میان خرابه ایستاده و او را تماشا میکند. از خانواده هشت نفرهاش تنها محمد برایش مانده. همه را همینجا از دست داد، زیر آوارهای همین ساختمان که روزی سرپناهشان بود. با دست به محمد اشاره میکند نزدیک بیاید. دست روی شانهاش میاندازد. شانههای پسر نوجوانش روز به روز نحیفتر میشود. به سختی بغض گلویش را قورت میدهد و میگوید: «باید خانه را مرتب کنیم، زندگی باید در غزه زنده بماند.. گوشی موبایلت را در بیاور و فیلم بگیر همه باید بفهمند ما زندهایم!»
***
غزه زنده است زیرا که زندگی هنوز در آن جریان دارد. اگر غزه و فلسطین میدان نبردی بود میان دو لشگر از نیروهای تا دندان مسلح، تا به امروز جنگ بارها به نفع سپاه قدرتمند پایان یافته بود و شاید امروز نامی از فلسطین باقی نمیماند تا آزادگان جهان آن را فریاد بزنند. و زنان نبض این زندگیاند و به خوبی آموختهاند که باید در همانجا که روزی وطنِ آباد بوده و به امروز دشمن از آن زندان کوچک ساخته، زندگی را به جریان بیاندازند حتی شده بدون خانه و بدون فرزندانشان. آری اگر سیاست و رشادت این زنان نبود، کار مبارزان فلسطینی خیلی پیشتر از اینها پایان یافته بود، اما اینک با هر بمبی که بر سر کودکان و زنان ریخته میشود، جهان جلوهای تازهتر از عداوت و قصاوت صهیونیستها را به نظاره مینشیند و بیداری جهانی از همین خونهای ریخته شده نشات میگیرد.

و امروز با وجود فضای مجازی، حالا مقاومت سلاحی جدید در دست دارد. شاید رژیم صهیونیستی بتواند خبرنگاران را به شهادت برساند، اما زنان با حضور در شبکههای اجتماعی توانستهاند روایتی تازه و نو از هویت، سرزمین و مقاومت فلسطینیان را به گوش جهانیان مخابره کنند.
این روزها هر زن یک رسانه و پیامآور است. آنهایی که از ترک وطن خود امتناع میکنند، در تشکلهای سیاسی حضور دارند و تلاش میکنند نسلی مقاوم و دلاور را پرورش دهند. این زنان در سختترین شرایط، زبان به شکوه و شکایت باز نمیکند.
با این که امروز غزه زیر شدیدترین حملات نظامی است که به یک محدوده غیر نظامی صورت گرفته اما هنوز زنده است تا زمانی که زنان بر خرابههای خانهها خود نشسته و اجاق خانه را روشن نگه میدارند و برای بازماندگاه خود با تمام نداشتههایشان غذا میپزند مقاومت زنده میماند.
- بیشتر بخوانید: زنان قوت زانوی مردان مقاومت
همانگونه که 1400سال قبل زینبها توانستند واقعه عاشورا را زنده نگه دارند، زنان فلسطینی هم خواهند توانست از این آزمایش الهی سربلند بیرون بیایند و در نهایت پیروزی نصیب جبهه حق شد. در کربلا مردان به خون خود غلطیدند اما زنانشان کاری کردند کارستان و چنان روشنگری اتفاق افتاد که خونهای به زمین ریخته، درخت اسلام را بارورتر کرد و اینک نوبت زنان فلسطینی است تا در جایگاه درست خود ایستاده و خون به ناحق ریخته زنان و کودکان و مجاهدان را به ثمر بنشانند. همانطور که تا به امروز توانستهاند کاری کنند تا مسئله فلسطین تبدیل به بزرگترین چالش دنیا شود و دیگر کمتر کسی جز دولتهای خود فروخته حاضر به حمایت از صهیونیستها کودککش نباشد.
✍🏻 به قلم مرضیه ولی حصاری؛ پژوهشگر حوزه زنان و خانواده









