بی شرم
26 مهر 1402 1402-08-23 11:09بی شرم
- متادخت
- 26 مهر 1402
- 3:56 ب.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، گلویش را صاف میکند و میگوید: «من بازم بهتون تسلیت میگم غم بزرگیه براتون، برای پسر من همه خیلی سخته. نمیدونم کِی میتونه خودشو از این شرایط نجات بده. به هر حال این اتفاق میتونست برای هر کسی بیفته. راستش همه میدونن من راضی به این وصلت نبودم ولی خدا شاهده دلم نمیخواست هیچ اتفاق بدی برای دختر شما بیفته با این که پسرم بخاطرش تو روی من ایستاد ولی بگذریم…» کمی سکوت میکند و بعد ادامه میدهد: «میدونم که ممکنه به نظر شما این بیشرمی بیاد ولی من اومدم تا یه حساب و کتابی با هم بکنیم، این وسط حق بچه من پامال نشه، هزینههایی که شده هدایایی که رد و بدل شده باید تکلیفش روشن بشه.» لحظهای ساکت میشود و به چهره غمگین مادر ستاره نگاه میکند. سپس در کیفش را باز میکند و جعبه حلقه و ساعت را روی میز میگذارد، ساک کوچکی را هم از روی زمین برمیدارد و کنار بقیه وسائل قرار میدهد و دوباره شروع میکند به حرف زدن: «اینا تموم چیزاییه که شما تو این مدت برای پسرم خریدید، راستش سام خونه نبود وقتی من اینا رو برداشتم و آوردم اینجا، میدونم بیاد دعوا و مرافعه راه میندازه ولی اون جوونه، الان گرمه چیزی حالیش نیست. بالاخره خودش و پدرش هدایای گرونی برای ستاره خریدن که بهتره شما هم اون هدایا رو پس بدید. اگر هم خسارت هدیههایی که این وسط از بین رفته مثل اون ماشینی که سام خرید و ستاره باهاش تصادف کرد رو حساب کنید من دیگه خیلی مزاحم شما نمیشم. اگر عقد خونده بودن مسئله فرق میکرد ولی الان فقط یه نامزدی ساده بود.»
مادر ستاره هاج و واج فقط به حرکات زن نگاه میکند. دلش طاقت نمیآورد و میگوید: «خانوم شما خجالت نمیکشید؟ ما هنوز عزاداریم شما پاشدی اومدی اینجا این حرفا رو میزنی؟ والله سام حق داره از شما گریزون باشه. برید به خودش بگید بیاد باهاش همه چیزو حساب میکنیم. دختر نازنین من زیر خروارها خاک خوابیده شما اومدی دنبال پول…»
مادر ستاره دستانش را جلوی صورتش میگیرد و گریه میکند. مادر سام دیگر ماندن را به صلاح نمیداند و بدون خداحافظی میرود.
پیوست:
ماده 1037 قانون مدنی: هر یک از نامزدها میتواند در صورت به هم خوردن وصلت منظور، هدایایی را که طرف دیگر یا ابوین او برای وصلت منظور داده است را مطالبه کند. اگر عین هدایا موجود نباشد مستحق قیمت هدایایی خواهد بود که عادتاً نگاه داشته میشود مگر این که آن هدایا بدون تقصیر تلف شده باشد.
ماده 1037 قانون مدنی: مفاد ماده قبل از حیث رجوع به قیمت در موردی که وصلت منظور در اثر فوت یکی از نامزدها به هم خورده باشد مجری نخواهد بود.
مطالب مرتبط
برید زندگی کنید
قاضی سرش را از روی برگهها بلند کرد و به مرد نگاه کرد و گفت:
– یعنی دلیلتون برای ازدواج مجدد بچه پسره؟
– بله آقای قاضی مگه ایرادی داره؟
همدم تنهایی
من و خواهرم که سواد درست و حسابی نداریم، روز عقد داداش عروس با وکالت اومد محضر، بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته! اون دختره که به خواهرم نشون دادن رو به ما نداده بودن! یه پیرزن که یکی دو سالم از خودم بزرگتره رو عقد کردم.
دوست عزیزم
همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مجبورم کردی
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پولهات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!
جراحی لعنتی
از همان سال اول دانشگاه عاشقش شدم. قیافه و برورویی هم نداشت اما نجابتش برای من همه چیز بود. اولینبار یکی از اساتید خانم را واسطه کردم تا در جریان علاقه من به خودش قرار بگیرد، اما خیلی راحت دست رد به سینهام زد…
بی شرم
26 مهر 1402 1402-08-23 11:09آخرین مطالب
مرد و زنِ همراه، خانواده متعادل
3 آذر 1403برید زندگی کنید
3 آذر 1403مطالب پربازدید