به گزارش متادخت، در یادداشت پیشین مروری بر امواج سهگانهی فمینیسم و برخی از مکاتب برجستهی آن داشتیم؛ در ادامهی موج سوم، توضیح مختصری از موج چهارم و متأخر فمینیسم دادیم و قصد داریم در یادداشت جاری به ابعاد و توضیحات بیشتری دربارهی این موج بپردازیم.
هر موج فمینیستی در پاسخ به نیازهای خاصی از زنان شکل گرفته است که در یک بازهی زمانی به دلایل متعددی از جمله مدل مبارزه برجسته شده و از تاریخ قبل و بعدِ آن موج متمایز شده است.
موج سوم فمینیسم و گرایشهای رنگارنگ و متفاوت آن پیوند وثیقی با پستمدرنیسم دارد و همه تقسیمبندیها و نظرات را معتبر و محترم میشمارد؛ ولی با این وصف نیز این موج نتوانست مشکلات و معضلاتی را که زنان در زندگی روزمره با آن دستوپنجه نرم میکنند، گرهگشایی کند. آن دسته از مسائلی که از گذشته تا اوایل قرن بیستویکم رسیده بودند از یک سو و مواجهه با پدیدهای نوظهور یعنی اینترنت و شبکههای اجتماعی ـ که برای منفعت و آسیب به زنان بستری جدید فراهم کرده بود ـ از سوی دیگر، زمینهساز شکلگیری موج جدیدی شد. از تلاقی مسئله زن و اینترنت، در ابتدا سایبرفمینیسم متولد شد و پس از چند سال، موج چهارم با جایگاهی برجسته و پررنگ شکل گرفت. اساتید و نظریهپردازان اختلافنظرهایی در باب اصل وجود این موج دارند که آیا اساساً این بستر جدید مطالبهگری را میتوان موج جدید نامید یا خیر؟
در یادداشت جاری قصد داریم مخاطب با موج چهارم که در پیوند با تکنولوژی و دیجیتال است، بیشتر آشنا شود و در یادداشتهای آتی به سایبرفمینیسم و ویژگیها و نظریات مربوط به آن بپردازیم.

آغاز حدودی موج چهارم فمینیسم را از سال ۲۰۱۲، با راهاندازی کمپینهای مطالبهگری حق زنان میدانند که یکی از کمپینهای معروف این موج، #metoo است. بستر شکلگیری و ابزار کنشگری فعالان این موج، شبکهها و رسانههای اجتماعی است که اغلب در قالب هشتگنویسی قابلرویت است.1
مفاهیم کلیدی موج چهارم فمینیسم
موج چهارم فمینیسم با اتکا بر فناوریهای دیجیتال و رسانههای اجتماعی، مفاهیم نظری و عملی نوینی را به گفتمان فمینیستی وارد کرده است. این مفاهیم از آن رو وارد شدهاند که واکنشی باشند به ناکارآمدی روایتهای سنتی از برابری جنسیتی و البته پاسخی باشند به مسائل پیچیدهی زنان در عصر دیجیتال و جهانیشدن. در این یادداشت به چند نمونه اشاره گذرایی خواهیم داشت:
- تقاطعگرایی (Intersectionality)
یکی از بنیادیترین مفاهیم در موج چهارم، تقاطعگرایی است؛ مفهومی که توسط کیمبرلی کرنشاو در دهه ۱۹۸۰ مطرح شد و نشان میدهد که تجربه زنان نهتنها به جنسیت، بلکه به نژاد، طبقه، قومیت، مذهب و سایر عوامل اجتماعی نیز گره خورده است.2 موج چهارم ادعا دارد که در برابر فمینیسم سفید و طبقه متوسط، صدای زنان رنگینپوست، مهاجر، ترنس و اقلیتها نیز در مرکز توجه قرار دارد.
- فرهنگ تجاوز (Rape Culture)
مفهوم «فرهنگ تجاوز» به ساختاری اشاره دارد که در آن آزار جنسی، خشونت جنسی و تقصیرانگاری قربانی نهادینه شدهاند. این مفهوم از آن رو اهمیت دارد که موج چهارم با کمپینهایی چون #MeToo و #TimesUp خواهان شکستن این سکوت است و امکان بیان بیپروای عمومی تجربههای آزار را برای زنان فراهم ساخته است.
- تجربه زیسته و قدرت روایت
در موج چهارم، «روایت شخصی» ابزاری سیاسی است. هشتگها، بلاگها و پلتفرمهایی چون توییتر به زنان این امکان را میدهند تا با بازگو کردن تجربههای زیسته خود، از حاشیه به متن گفتمان عمومی بیایند.3 این پدیده، بازگشتی مدرن به شعار قدیمی فمینیسم است: «شخصی، سیاسی است».4
- بدنمندی و حق تصمیم بر بدن
از دیگر مفاهیم محوری، تأکید جدی بر «مالکیت بدن» است و موج چهارمیها خواهان بازپسگیری این مالکیت از گفتمانهای پدرسالارانه، رسانهای و پزشکی هستند. جنبشهای مرتبط با Body Positivity تلاش دارند تا هنجارهای تثبیتشده دربارهی زیبایی، وزن و ظاهر را به چالش بکشند.5

از خیابان تا هشتگ: کنشگری و روایت در موج چهارم فمینیسم
با ورود به دهه ۲۰۱۰، فمینیسم وارد فاز تازهای شد که نهتنها بر مفاهیم پیشین تأکید میکرد، بلکه از ابزارها و شیوههای نوینی برای طرح مطالبات خود بهره گرفت. موج چهارم فمینیسم، برخلاف جریانهای پیشین، نهتنها در خیابان یا نهادهای رسمی و دانشگاهی، بلکه در عرصه دیجیتال و فضای عمومی آنلاین گسترش یافت. در ادامه، چند ویژگی و ابزار کلیدی این موج را بررسی میکنیم:
- رسانههای اجتماعی بهمثابه ابزار مبارزه
شبکههای اجتماعی در موج چهارم نقشی بنیادین ایفا میکنند. این رسانهها، همچون توییتر، اینستاگرام، تامبلر و یوتیوب، به بستری برای روایت تجربههای زیسته، ایجاد کمپینهای اعتراضی و سازماندهی زنان معترض تبدیل شدهاند. مهمترین نمونه این نقش، جنبش #MeToo بود که در سال ۲۰۱۷ در غرب آغاز شد و میلیونها زن از سراسر جهان را به بیان عمومی تجربههای آزار جنسی تشویق کرد.6 هشتگهایی مانند #YesAllWomen و #TimesUp نیز از دیگر نمونههای لشکرکشی آنلاین هستند. این موج، برخلاف امواج قبلی که به دنبال حقوق مدنی و برابر زن بودند، تمرکز کنشگری خود را بر جنبه آزارگریهای جنسی علیه زنان قرار داده است که آنان در زندگی روزمره خود مبتلا به آن هستند.
موافقان این موج معتقدند که کنشگری آنلاین زنان قدرتی دارد که میتواند به اقدامات سیاسی واقعی، قانونگذاری و حتی تغییر فرهنگ عمومی منجر شود.
- فراگیر شدن صداهای حاشیهنشین
یکی از ادعاهای قوی موج چهارم این است که بر فراگیری تمرکز دارد؛ یعنی برخلاف فمینیسمهای پیشین که اغلب صدای زنان سفیدپوستِ طبقه متوسط و تحصیلکرده را بازتاب میدادند، موج چهارم تلاش دارد تا روایتهای زنان رنگینپوست، مهاجر، مسلمان، ترنسجندر، معلول و اقلیتهای جنسی را به رسمیت بشناسد. و معتقد است که این امر در فضای دیجیتال با سهولت بیشتری امکانپذیر شده، چراکه محدودیتهای جغرافیایی، رسانهای و نهادی کمتر دخیلاند.
این ادعا، مخالفان و منتقدان جدی خود را دارد. ایشان بر این باورند که همین دسترسی به اینترنت و تکنولوژی برای زنان در شرایط و جغرافیای مختلف متفاوت است و لذا باز هم این موج نمیتواند صدای همهی زنان باشد.
- تجربه زیسته، ابزار مبارزه
موج چهارم با بازتفسیر شعار «شخصی، سیاسی است»، بر تجربه زیسته زنان بهعنوان دادهای سیاسی تأکید میکند. روایتهایی که پیشتر در فضای خصوصی بودند، اکنون در قالب روایتهای جمعی، دیجیتالی و جهانی بیان میشوند. این روایتها، با استفاده از هشتگها و فرمهای چندرسانهای، نهتنها میتوانند زنان زیادی را با خود همراه کنند، بلکه خواهان تغییر افکار عمومی و اعمال فشار اجتماعی بر ساختارهای قانونی هستند.
این جریان سعی دارد که از طریق فاشگویی تجربیات شخصی، عزتنفس خدشهدارشده زنان در عرصه خصوصی و عمومی را بازسازی کند.
- بیشتر بخوانید: فمینیسمزدگی به سبک اسلامی
از بدن واقعی تا بدن مجازی: مرزبندی فکری موج چهارم با سایبرفمینیسم
در نگاه نخست، شباهتهایی میان موج چهارم فمینیسم و سایبرفمینیسم دیده میشود؛ هر دو از فناوریهای دیجیتال بهره میبرند و هر دو به بازاندیشی در مفهوم بدن و قدرت میپردازند. اما در بنیاد، دو رویکرد متفاوتاند.
سایبرفمینیسم که در دهه ۱۹۹۰ شکل گرفت، عمدتاً نظری، هنرمحور و فلسفی بود و بدن زنانه را بهمثابه یک متافور سایبرنتیکی7 برای گذر از دوگانههای جنسیتی در عصر دیجیتال میدید.8 در این جریان، تأکید بیشتر بر امکانهای فناوری برای فراتر رفتن از جنسیت زیستی و مفاهیم کلاسیک هویت بود.
در مقابل، موج چهارم فمینیسم بر تجربه زیسته، بازنماییهای واقعی بدن و عدالت اجتماعی در بسترهای واقعی و آنلاین متمرکز است. جنبشهایی مانند #MeToo نشان میدهند که بدن زن هنوز نه متافور، بلکه موضوع اصلی خشونت است.

در حالیکه سایبرفمینیسم به بازتعریف نظری بدن در فضاهای مجازی میپردازد، موج چهارم با استناد به بدن واقعی و سیاسی زنان، برای تغییر قوانین و فرهنگ مبارزه میکند.
بنابراین، میتوان گفت سایبرفمینیسم نگاهی فلسفی و انتزاعی به فناوری دارد، در حالیکه موج چهارم نگاهی سیاسی، واقعگرا و مبتنی بر کنشگری جمعی در بستر دیجیتال دارد.
از هشتگ تا ساختار: بررسی انتقادهای نظری و عملی به موج چهارم
با وجود دستاوردهایی که این موج برای فمینیستها داشته، موج چهارم فمینیسم با انتقادهایی نیز مواجه است. یکی از چالشهای اصلی، سطحینگری و زودگذری کنشگری دیجیتال است؛ منتقدان معتقدند که فعالیتهای آنلاین گاه در سطح هشتگسازی باقی میمانند و فاقد استمرار و تأثیر ساختاریاند.9 همچنین، تجاریسازی فمینیسم در پلتفرمهایی چون اینستاگرام باعث شده برخی کنشها به بخشی از برند و تبلیغات شخصی بدل شوند و از محتوای سیاسی تهی گردند.
از سوی دیگر، با وجود ادعای شمولگرایی، بسیاری از زنان طبقه کارگر، اقلیتهای نژادی یا مناطق غیرغربی، نمایندهای برای خود در این جنبش نمیبینند.10
در نهایت، برخی نظریهپردازان تأکید دارند که استفاده از پلتفرمهای سرمایهداری برای مبارزه با ستم ساختاری، پارادوکسی درونی برای این موج پدید آورده است.
مسئله مهمی که در نسبت با کنشگری دیجیتال موج چهارم وجود دارد، فاشگویی تجربیات گاه شخصی و خانوادگی است. درست است که این امر موجب همراهی و همدلی برخی زنان میشود یا سبب میگردد سایرینی که تجربیات مشابه دارند نیز به شرح تجربه بپردازند ـ با این فرض که آمار هشتگهای ترندشده، زنان مورد ظلم را نمایندگی میکند ـ اما در پسِ هیاهویی که شبکههای اجتماعی راه میاندازند، لزوماً احقاق حقی برای زنان ستمدیده صورت نمیگیرد و گاه برخی از هشتگگذاریها سبب ظلم به دیگری میشود که توان به راهانداختن کمپین ندارد.
در بسیاری از موارد، روایتهای فرد آسیبدیده در شبکههای اجتماعی، پس از مدتی به محتواهایی برای «لایک» و «هشتگ» بدل میشوند. این موضوع باعث ابزاریشدن رنج شخصی میشود، بدون آنکه الزاماً به اصلاح ساختاری منجر شود.
منابع:
1. Encyclopaedia Britannica, The Fourth Wave of Feminism
2. Crenshaw, Kimberlé (1989). “Demarginalizing the Intersection of Race and Sex”
3. Caroline Dadas, Making Sense of #MeToo: Intersectionality and Contemporary Feminism
4. The personal is political
5. Darwin, H. & Miller, E. (2021). SpringerLink Chapter on Feminist Movements
6. Mueller, A. et al. (2020). “Demographic Representation in the MeToo Movement”
7. استعاره از نظریهای است که مناسبات انسان و ماشین، و مناسبات ماشینها با یکدیگر را تبیین میکند.
8. Plant, Sadie. Zeros + Ones: Digital Women and the New Technoculture
9. Banet-Weiser, Sarah. Empowered: Popular Feminism and Popular Misogyny
10. Lewis, Rachel. “Post-Feminism and the Fourth Wave.” Feminist Theory
سارا مهدیپور، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده










یک پاسخ