متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بدن در شبکه؛ بازنمایی زنانه در عصر دیجیتال

زمان مطالعه: ۴ دقیقه
سایبر فمینیست
زن در عصر دیجیتال؛ رهایی یا بازتولید نگاه مردانه؟ روایتی از بدن، تصویر و فمینیسم در جهان پلتفرم‌ها.

به گزارش متادخت، بعد از آشنایی مختصر با فمینیسم و ارتباط آن با تکنولوژی در قالب فمینیسم موج چهارم و سایبرفمینیسم و تکنوفمینیسم، در این یادداشت برآنیم تا بیشتر با جلوه‌ زنان در تکنولوژی مواجه شویم.

بخشی از نتیجه سال‌ها مبارزه فمینیست‌ها با نابرابری و نگاه پدرسالار، خود را در فمینیسم دیجیتال پدیدار کرد. جایی که زنان سعی داشتند از ابژگی و تصویر زنی که به زعم آن‌ها در ادبیات مردسالار به نمایش درمی‌آمد، فاصله بگیرند و این بار شیوه‌ جدیدی از بازنمایی را، خودشان رقم بزنند و زنان را از نگاه، ادبیات و تجربه زنانه به تصویر بکشند و خود فاعل بازنمایی شوند.

با گسترش فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، «بدن» دیگر فقط واقعیتی زیستی و قابل لمس نیست؛ بلکه به پدیده‌ای دیجیتالی و بازنمایی‌شده تبدیل شده است. در این فضا، بدن نه‌تنها موضوع نگاه دیگران است، بلکه خود در فرآیند تولید نگاه و دیده‌شدن نقش دارد. به این معنی که در رسانه‌های سنتی مثل سینما، زن ابژه‌ نگاه مردانه‌ است[1] -یعنی دیده می‌شوند ولی فاعل این دیدن نیستند- اما در رسانه‌های مدرن مثل شبکه‌های اجتماعی، ظاهر خود را عامدانه بازنمایی می‌کند.[2] در این میان نکته‌ای وجود دارد که وجه دیگر این امکان عاملیت در رسانه است و آن منطق الگوریتم‌ها و لایک‌هاست‌ که قالبی از کنترل و نظارت است و زنان را هم خالق و هم محصول نگاه می‌کند.

نظریه بدن در فمینیسم دیجیتال؛ عاملیت یا بازتولید نظارت؟

از فلسفه تا جامعه‌شناسی و رسانه، نظریات متعدد و متنوعی در رابطه با بدن وجود دارد که با هر کدام می‌توان وضعیت فعلی زنان در رسانه‌های مدرن و دیجیتال را بررسی کرد لیکن در این یادداشت تعاریف و توضیحات مبسوط آن‌ها نمی‌گنجد. اجمالا با استفاده از نظریات موجود که برخی از نظریه‌پردازان آن‌ها هم فمینیست هستند، توضیح مختصری می‌پردازیم.

در نظریات فمینیستی معاصر، جنسیت یک مفهوم ثابت و طبیعی نیست بلکه محصولی فرهنگی، گفتمانی و فناورانه است. جودیت باتلر در نظریه اجراگری جنسیت یا جنسیت اجراپذیر[3] بیان می‌کند که جنسیت یک ویژگی ذاتی نیست، بلکه مجموعه‌ای از رفتارها، گفتار، کنش‌های تکرارشونده و هنجارهای اجتماعی است که افراد در جامعه انجام می‌دهند و از این طریق جنسیت خود را شکل می‌دهند و به نمایش می‌گذارند. این نظریه تأکید می‌کند که جنسیت از طریق تکرار این اعمال در طول زمان ساخته می‌شود و نه اینکه از ابتدا وجود داشته باشد.[4] دانا هاراوی با مفهوم «سایبورگ» بدن را به‌مثابه ترکیبی از زیست و فناوری بازخوانی می‌کند؛ بدنی که مرز میان انسان و ماشین را درمی‌نوردد و امکان بازتعریف سوژه‌ زن را در بسترهای فناورانه فراهم می‌سازد.[5]

در فمینیسم دیجیتال، بدن از یک واقعیت زیستی به پدیده‌ای بازنمایی شده تبدیل می‌شود. در این فضا، بدن زنانه دیگر صرفاً ابژه‌ی نگاه نیست، بلکه به‌واسطه‌ امکان خودبازنمایی در شبکه‌های اجتماعی، فاعلِ تولید تصویر و معنا نیز به نظر می‌رسد. فمینیست‌های معاصر این دگرگونی را گمانی بر بازپس‌گیری عاملیت زنان می‌دانند؛ عاملیتی که از خلال عکس، پست، ویدئو و حتی فیلترهای چهره بازتعریف می‌شود.

این تصور رهایی‌بخش اما با چالش‌های جدی روبرو است. آنجلا مک رابی[6] و روزالیند گیل در نقد فرهنگ پسافمینیستی نشان می‌دهند، آنچه به‌ظاهر نوعی خودبیانگری است، اغلب در منطق نظارت، خودنظارتی و سرمایه‌داری دیجیتال عمل می‌کند. در این فضا، «عاملیت» زنان در بازنمایی بدنشان به‌طور ناگزیر در خدمت ارزش‌های بازار، الگوریتم‌های پلتفرم‌ها و معیارهای زیبایی مردسالارانه قرار می‌گیرد.

به بیان دیگر، اگر در نظریه‌ کلاسیک فمینیستی –برای مثال مالوِی(1975)- بدن زن ابژه‌ نگاه مردانه بود، در عصر دیجیتال، زن خود را برای نگاه آماده و تنظیم می‌کند؛ او دیگر دیده نمی‌شود، بلکه خود را برای دیده‌شدن تولید می‌کند. این تغییر، ظاهری از اختیار دارد اما در عمق، نشانه‌ نظام تازه‌ای از انضباط و کنترل الگوریتمی بر بدن است.

بنابراین، فمینیسم دیجیتال در قبال بدن، در مرز باریکی میان بازتعریف عاملیت و بازتولید سلطه‌ پدرسالارانه در قالبی فناورانه حرکت می‌کند –جایی که «تسلیم به دیده‌شدن» به‌سادگی با «رهایی از نگاه» اشتباه گرفته می‌شود.

بازنمایی و نگاه در عصر شبکه

در فمینیسم کلاسیک، لورا مالوِی (1975) مفهوم «نگاه مردانه[7]» را مطرح کرد تا توضیح دهد که چگونه رسانه‌های دیداری، زنان را ابژه‌ میل و نظارت مردانه می‌سازند. این نظریه در عصر شبکه به شکلی تازه زنده شده است.
امروزه، نگاه مردانه تنها از سوی بیننده‌ انسانی اعمال نمی‌شود، بلکه از طریق الگوریتم‌ها و پلتفرم‌ها بازتولید می‌شود؛ نگاهی که با منطق لایک، فیلتر و رتبه‌بندی عمل می‌کند.

در شبکه‌های اجتماعی، بدن زن در تعلیقی میان اختیار و کنترل قرار دارد: از یک سو، زنان از ابزارهای دیجیتال برای بازتعریف خود، بیان تجربه‌ زیسته و مقاومت در برابر کلیشه‌های جنسیتی استفاده می‌کنند؛ از سوی دیگر، همین بازنمایی‌ها تحت‌تأثیر الگوریتم‌ها و ساختارهای اقتصادی رسانه قرار می‌گیرند. «خودنمایی دیجیتال» در بسیاری موارد با «نظارت دیجیتال» هم‌زمان است. در واقع، فضاهای به ظاهر آزاد، خود به مکان‌های بازتولید معیارهای زیبایی، جوانی و جذابیت بدل می‌شوند.

زن در رسانه

در یادداشت‌های آتی بیشتر به بحث قدرت و سرمایه‌داری در رابطه با زنان در عصر دیجیتال و کنشگری زنانه در این عرصه می‌پردازیم.

 

 

منابع:

[1] Visual Pleasure and Narrative Cinema (1975), Laura Mulvey

[2] Postfeminist Media Culture: Elements of a Sensibility (2007), Rosalind Gill

[3]  Gender Performativity

[4] Gender Trouble: Feminism and the Subversion of Identity(1990), Judith Butler

[5] A Cyborg Manifesto (1985), Donna Haraway

[6] The Aftermath of Feminism: Gender, Culture and Social Change(2008), Angela McRobbie

[7] male gaze

 

✍🏻 سارا مهدی‌پور، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط