به گزارش متادخت، سعید روستایی، از نامهای شناختهشده و جوان سینمای ایران با آثاری مانند «متری شیش و نیم» و «ابد و یک روز»، همواره توانایی خود در خلق جهانهای پیچیده، شخصیتهای عمیق و روایت داستانهایی چند لایه به اثبات رسانده است. انتظار میرفت در ادامه مسیر فیلمسازی وی شاهد اثری بهتر در پرده باشیم اما روستایی در آخرین ساخته خود، تا حدودی ناتوان عمل کرد. «زن و بچه» در هالهای از پراکندگی قصه و شخصیتپردازیهای ناتمام گرفتار میشود و در نهایت، علیرغم ارزشمند بودن، در رقابت با سایر آثار این کارگردان جا میماند.
پیرنگ اصلی فیلم، داستان زندگی زنِ سرپرست خانوار است. داستان زندگی مهناز با بازی تحسین برنگیز پریناز ایزدیار؛ پرستاری که پس از فوت همسرش، مسئولیت بزرگ کردن دو فرزند، به ویژه پسر نوجوانش، علییار را به تنهایی بر دوش میکشد. فشار اقتصادی سبب شده مهناز در دو نوبت کار کند و همین عدم حضور او در خانه، شرایط را برای تربیت و ارتباط با فرزندان دشوار کرده است. آشنایی او با یک راننده آمبولانس با بازی پیمان معادی و شروع خواستگاری، ماجراهایی تلخ و مصیبوار را برای مهناز رقم میزند. این نقطه آغاز، دریچهای است به روی یکی از مهمترین و آسیبپذیرترین گروههای اجتماعی یعنی زنان سرپرست خانوار.

«زن و بچه» فراتر از یک درام خانوادگی
«زن و بچه» فراتر از یک درام خانوادگی بود. نقد بر ساختار پراکنده «زن و بچه» نه در ایده که در اجرا و ساختار روایی آن نهفته است. روستایی که پیش از این مهارت خود را در به هم بافتن مینیمالیسم نشان داده، این بار در دریایی از «ریزداستانهای پرحاشیه» غرق میشود. معضلاتی مانند زندگی زنان تنها، فرزندپروری تک والد، قوانین دشوار برای زنان، اعتیاد، خشونت خانگی و مشکلات مالی هر کدام به تنهایی خود میتوانند موضوع فیلمسازی جداگانه باشد، اما روستایی در فیلم دو ساعته و نیمه خود همه این مفاهیم را درهم آمیخته و فیلم مدام از مسیر اصلی خود یعنی تمرکز بر رابطه مهناز، فرزندانش و انتخاب دشوارش منحرف میشود. ورود پدرشوهر سالخورده، بیمار و فاقد سلامت روان و در ادامه حادثهای که برای پسرش به دلیل حضور در خانه این پدر رخ میدهد بیش از حد اغراقآمیز، چرک و دراماتیک است. اوج این پراکندگی در سکانس مربوط به «خواهر مهناز» رخ میدهد، جایی که خواستگار، ناگهان و بدون پیشزمینه عاطفی قوی، دل به خواهر او میبازد. در واقع مخاطب با زنی روبرو است که از هر جهت در حال باخت است، هم در رابطه عاطفی، هم در آرامش خانوادگی و هم در امنیت فرزندانش. در واقع اگرچه نمیتوان منکر مشکلات عاطفی، قانونی، معیشتی و فرزندپروری زنان سرپرست خانوار در جامعه شد اما سیاه نمایی بیش از حد قصه، مخاطب را سردرگم و خسته میکند. این حواشی، به جای عمق بخشیدن به داستان، هسته مرکزی فیلم را تضعیف و حس یکپارچگی آن را از بین میبرند.
زن سرپرست خانوار؛ تنهاتر از همیشه
در پس این قصهگویی آشفته، فیلم به شکل تصادفی به مضامین مهمی دست مییابد. زندگی مهناز، نمادی از نبردی است که بسیاری از زنان سرپرست خانوار در جامعه امروز با آن دست به گریبانند، نبردی بر سر معیشت، هویت و حفظ کرامت انسانی. دوربین روستایی به خوبی خستگی و تنهایی در چشمان مهناز و ترس همیشگی از قضاوت جامعه را به تصویر میکشد. او مجبور است همزمان نقش نانآور، پرستار، مادر و پدر را ایفا کند. اینجاست که میتوان به شکلی تلویحی اما قدرتمند، به یکی از اساسیترین خلاهای زندگی چنین زنانی اشاره کرد؛ نیاز به حضور یک مرد امن و سالم. توجه «زن و بچه» بر نبود پدر، یک اشاره سادهلوحانه و کلیشهای نیست. فیلم به وضوح نشان میدهد که مشکل، صرفاً «نبود یک مرد» نیست بلکه نبود «یک حضور مؤثر، امن و سازنده» است. علییار، پسر مهناز که در آستانه بلوغ و هویتیابی است، در نبود یک الگوی مردانه سالم، به سمت پدربزرگی بیمار و فضایی مخرب رانده میشود و نتیجه آن فاجعهبار است. این اتفاق، یک پیام جامعهشناختی مهم در خود دارد؛ کودکان به ویژه پسران برای شکلگیری یک هویت متعادل، به تعامل با مردانی نیاز دارند که بتوانند الگویی از مسئولیتپذیری، محبتِ کنترلشده و قدرت در مسیر درست را ارائه دهند. این مرد میتواند پدر، عمو، معلم یا حتی یک دوست خانوادگی باشد که دارای سلامت روان و سلامت جسم است. مهناز با همه قدرت و استقلالش که فیلم به خوبی آن را به تصویر میکشد قادر به پر کردن این خلأ نیست. این یک واقعیت روانشناختی است نه یک نگاه زنستیزانه.

صدایی که در هیاهو گم شد
فیلم در نهایت به دلیل وفور حواشی غیرضروری و ناتوانی در تمرکز بر هسته اصلی درام نمیتواند به قدرت آثار قبلی روستایی باشد. این فیلم بیش از آنکه یک بیانیه منسجم و مفید باشد، مجموعهای از ایدههای خوب اما اجرا نشده و شلوغ است که در کنار هم قرار گرفتهاند. پایان فیلم به دلیل مسیر پرپیچ و خم و هرج و مرج داستانی، آن تاثیرگذاری عمیق را روی بیننده ندارد و قطعا در حافظه مخاطب ماندگار نخواهد شد. «زن و بچه» اثری است که قصد دارد درباره جامعه حرف بزند اما صدای آن به دلیل هیاهوی زیادی در پسزمینه، چنان که باید واضح و شنیدنی نیست.
✍🏻 به قلم دکتر پگاه روشان، جامعهشناس و منتقد فیلم و سریال









