نگهداری از سالمندان یکی از مسئولیتهایی است که همچنان برخی خانوادهها آن را متوجه زنان خانواده میدانند.
به گزارش متادخت، این روزها واژه سالمندی به واسطه کاهش موالید و پیرشدن جمعیت بسیار شنیده میشود. اما در کنار این معضل، نسلی که نگهداری از سالمند را به عهده گرفتهاند اظهارات قابل توجهی دارند. موضوعی که ضرورت حمایت هر چه بیشتر سالمندان را در سالهای آتی دو چندان میسازد و نشان میدهد این مسئله از ضدفرهنگهای مخربی رنج میبرد.
سازمان بهداشت جهانی سالمندی را به این صورت تعریف میکند: «سالمند جوان» 60 تا 74 سال، «سالمند» 74 تا 90 سال و «سالمند پیر» 90 سال به بالا.
اما تکلیف سالمندانی که توان مالی بالایی ندارند و به عبارتی برای امور خود به خدمات اطرافیان نیاز دارند چیست؟ نگهداری از سالمندان با چند چالش جدی مواجه است که در این گزارش از زبان خود مردم به بررسی آن پرداختیم.

خانه سالمندان یعنی بیعاطفه بودن فرزندان؟
یکی از شهروندان میگوید بعد از سه سال نگهداری از مادرم موضوع خانه سالمندان را مطرح کردم اما برادرانم به شدت مقاومت کردند و گفتند در فامیل و بین همسایهها انگشتنما میشویم.
رستمی تصریح کرد: در این سه سال مجبور بودم هم کارهای خانه خودم و هم خانه مادرم را انجام بدهم. به جز سه برادر یک خواهر دارم که در کشور دیگری زندگی میکند. برادرانم نیز در نگهداری از مادرم مسئولیتی قبول نمیکنند به همین دلیل همه چیز به من تحمیل شده است.
وی با ابراز ناراحتی از اینکه جسماً و روحاً در این مدت بیمار شده است، افزود: حتی مادرم هم همکاری نمیکند و هیچ وقت از کمکها و حمایتهای من راضی نیست. از طرفی همسرم نیز از اینکه نیمی از وقتم در طول روز صرف مادرم میشود معترض است و مرتباً با من دعوا میکند. عملاً نمیتوانم کاری برای خودم انجام دهم و به حدی در این شرایط خسته شدهام که نمیدانم چند وقت دیگر بتوانم دوام بیاورم…
شهروند دیگری میگوید پدرش با موافقت برادرش به خانه سالمندان انتقال یافت اما از آن روز مرتباً اهالی فامیل و دوستان آنها را ملامت میکنند.
وی با بیان اینکه پدرش مبتلا به آلزایمر است و نیاز به مراقبت 24 ساعته دارد، اضافه کرد: من و برادرم ازدواج کردیم و گرفتاریهای خودمان را داریم. مدتی از پدرم نگهداری کردم اما به ستوه آمدم. برادرم به دلیل مخالفت همسرش حاضر به نگ داری از او نشد و مجبور شد او را به خانه سالمندان ببرد.

هزینههای سرسامآوری که زنان صفر میکنند!
در عین حال که عقایدی در نوع نگهداری از سالمند دیگر به سبکهای جدید زندگی همخوانی ندارد، هزینههای نگهداری سالمندان نیز به دلیل اینکه کاملاً بر عهده خانوادههاست سرسامآور است.
طی تماس با چند مرکز نگه داری سالمندان ارقامی از 97 میلیون تومان در ماه برای نگهداری در خانه سالمندان و 20 میلیون تومان در ماه برای پرستاری در منزل عنوان شد.
یکی از مراکز هزینه دریافتی را صرفاً برای نگهداری سالمند اعلام کرد و اینکه هزینههای پزشکی و درمانی نیز مجزا دریافت میشود.
پرستاری در منزل نیز فارغ از روزهای تعطیل انجام میشود و بسته به اینکه روزانه باشد یا شبانهروزی مبالغ متفاوتی دارد. این ارقام در شهرهای کوچک و بزرگ هرچند متفاوت اما برای اقشار کم درآمد جامعه قابل توجه است، با تحمیل نگهداری سالمندان به زنان عملاً هزینه صفر میشود و هیچ دستمزدی به زنان پرداخت نمیشود.
به خاطر باورهای اشتباه و عدم همکاری مردان در امر نگهداری سالمندان، این وظیفه چون امر محتومی برای زنان نوشته شده و هرگونه اعتراضی نیز با این اظهارات که بیعاطفه و بیمسئولیت است پاسخ داده میشود.
سالمندی سختِ مراقبانِ سالمندان
مشکلات نگهداری از سالمندان از سوی خانمها صرفاً به مسائل فرهنگی و اقتصادی محدود نمیشود. یکی از مشکلات پنهان، بیمار شدن و عوارض روحی و جسمی نگهداری سالمند است.
رسیدگی به امور روزمره یک سالمند به اعتقاد یکی از شهروندان انواع پادرد و کمردرد و حتی افسردگی را به دنبال دارد.
این شهروند معتقد است افرادی که مدت طولانی از سالمندان مراقبت میکنند شاید خیلی زودتر از پا بیفتند و خودشان عوارض جسمی و روحی متعددی را در دوره سالمندی تحمل کنند. استحمام، پوشک بستن، غذا خوراندن، تعویض لباس، گردش بردن و همه اینها جسم آدم را نابود میکند.
شهروند دیگری نیز میگوید خانواده همسرم مرتباً من را بابت نگهداری از مادرشان بازخواست میکنند و هیچ وقت راضی نیستند. این مسئله روح و روان من را به هم ریخته و افسرده شدهام.
وی گفت: 30 سال بیشتر ندارم اما به جای سپری کردن زمان با هم سن و سالهایم و یا انجام کارهایی که دوست دارم، مجبور هستم از صبح تا شب مراقب مادر شوهرم باشم.
آتش زیر خاکستری به نام دهه 60 در راه است
دولت نقش حداقلی و تقریبا ًهیچ در نگهداری از سالمندان دارد. تا جایی که سالمندی دهه شصت آتش زیر خاکستری است که کارشناسان آن را بحرانیترین دوره سالمندی در ایران میدانند.
رئیس انجمن علمی سالمندان ایران ضمن هشدار نسبت به روند پرشتاب سالمندی جمعیت کشور گفته است: طبق پیشبینیها، تا سال ۱۴۳۰ از هر سه ایرانی، یک نفر بالای ۶۰ سال خواهند بود و جمعیت سالمندان ایران از ۹ میلیون نفر فعلی به بیش از ۲۷ میلیون نفر خواهد رسید.
احمد دلبری ، با اشاره به دادههای رسمیو تحلیلهای جمعیتشناسی اظهار کرد: دو برابر شدن جمعیت سالمندان در کشورهای توسعهیافته حدود ۱۰۰ سال طول کشیده، اما در ایران این تغییر ساختاری تنها طی ۴۰ سال رخ میدهد. اگر امروز برای این روند برنامهریزی نکنیم، فردا با بحرانهای جدی اجتماعی و اقتصادی روبهرو خواهیم شد.
وی با هشدار نسبت به وضعیت اجتماعی سالمندان افزود: ما به سمتی در حال حرکت هستیم که میلیونها سالمند در آینده نه فرزند دارند، نه بیمه، نه مسکن و نه مستمری. این واقعیت میتواند به موجی از نارضایتی اجتماعی، فقر سالمندی و فرسایش روانی منجر شود.1
این هشدارها در حالی است که کمیته سالمندی در معاونت اول ریاستجمهوری به تازگی تشکیل شده است و هنوز دورنمای مشخصی برای وضعیت نگهداری از سالمندان دیده نمیشود. اینبار حتی زنان نیز نمیتوانند در مقابل موج سنگین نگهدداری از سالمندان، کمکاری دولت را جبران کنند. چراکه متولدین دهههای 70 به بعد با سبک زندگی، باورها و سنتهای نگهداری از سالمندان بیگانه بوده و پذیرای آن نخواهند بود. آیا نهادهای فرهنگی در خوابند یا صرف هشدار در مورد پیری جمعیت کافی است؟!
منابع
- https://tn.ai/3078235
- https://amarfact.com/statistics/status-statistics-of-hospitals-and-inpatient-beds-in-iran/
- https://www.eghtesadnews.com/fa/tiny/news-722019
✍🏻به گزارش ونوس بهنود، روزنامهنگار











یک پاسخ