ام سنان سلمی
4 خرداد 1402 1403-04-24 10:14ام سنان سلمی
- متادخت
- 4 خرداد 1402
- 11:31 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، ام سنان قدمهایش را تند کرد. دلش شور میزد. اگر پیامبر خدا(ص) درخواست او را نمیپذیرفت چه؟ از دیشب که تصمیم گرفته بود به محضر رسول الله (ص) برسد اضطراب داشت. جلوی مسجد که رسید، ایستاد، نفس عمیقی کشید تا کمی آرام شود. وارد مسجد شد به اطراف نگاه کرد، تعداد افرادی که در مسجد بودند به تعداد انگشتان یک دست هم نبود. همانطور که حدس میزد پیامبر در گوشهای از مسجد در حال عبادت بود. جلوتر رفت. دلش نیامد حال خوش عبادت پیامبر را خراب کند، کمی منتظر ماند.
پیامبر(ص) که متوجه حضور او شده بود، دست از عبادت کشید و به ام سنان سلام کرد. ام سنان با دیدن چهره مهربان رسول خدا(ص) آرام شد و زیر لب جواب سلام پیامبر را داد و گفت: شنیدهام برای جهاد به سمت قلعههای خیبر میروید.
رسول خدا(ص) سرش را به نشانه تأیید پایین آورد و فرمود: بله درست شنیدهای. امسنان گفت: مـن هـم دوسـت دارم همراه شما باشم. من میتوانم در جبهه جنگ براى سپاه آب تهیه کنم، مجروحین را مداوا نمایم، و از اثاث و وسایل ارتشیان مواظبت کنم. من میخواهم هر کمکی که از دستم برمیآید انجام دهم.
رسـول خدا(ص) فرمود:در پناه خدا حرکت کن؛ به زنان دیگری هم که برخی از اقوام تو هستند و برخی از قبایل دیگر، اجازه دادهام همراه ما بیایند اگر دلت میخواهد همراه اقوام خودت باش و اگر میخواهی همراه ما بیا.
نشاط تمام وجود ام سنان را فراگرفت. باورش نمیشد، او میتوانست در کنار رسول خدا(ص) برای جهاد حرکت کند؛ به آرزویی که داشت نزدیک شده بود. در حالی که شور و شعف در صدایش موج میزد، گفت: همراه شما خواهم بود. چه سعادتی از این بالاتر! لبخندی روی لبان پیامبر(ص) نشست و به ام سنان فرمود: ام سلمه همراه من است میتوانی در کنار او باشی.
منبع: دایره المعارف صحابه پیامبر اعظم جلد 3
مطالب مرتبط
ام غانم
زینالعابدین سنگها را در دست گرفت و مهر خود را بر آنها زد و دوباره به امغانم سپرد و آرام گفت: این کار سِری است که نباید کسی را از آن مطلع کنی..!
زینب علی ابوسالم
دختر هجده ساله فلسطینی که قصد داشت داخل یک اتوبوس عملیات استشهادی انجام دهد توسط پلیش شناسایی شد و در زمان دستگیری خودش را در میان صهیونیستها منفجر کرد و ۳۵ صهیونیست به خاک و خون کشیده شدند.
اسماء بنت یزید انصاری اوسی
اسماء دختر یزید بن سکن انصاری اوسی، از سخنورترین زنان عرب و محدثه بود که به شجاعت و دلیری شهرت داشت. او در این نبرد با شدت گرفتن جنگ به میدان رفت و 9 تن از رومیان را از پای درآورد.
نیره سادات احتشام رضوی
نیره سادات یک ساعت و نیم بیوقفه سخنرانی کرد و بعضی از مردم در گوش هم زمزمه میکردند که روح نواب صفوی در همسرش حلول کرده است!
شهناز محمدی زاده
سلام منو به پدر و مادرم برسون و بگو که منو ببخشن و از راهی که انتخاب کردم، راضی باشن. من خوشحالم که دارم شهید میشم.
وفا علی ادریس
نزدیک مرکز خرید که رسید ایستاد برگشت و پشت سرش را نگاه کرد و با خودش فکر کرد کاش مسجدالاقصی از اینجا معلوم بود. زیر لب شهادتین را خواند. مرکز خرید مثل همیشه پر از صهیونیست بود.
ام سنان سلمی
4 خرداد 1402 1403-04-24 10:14آخرین مطالب
هوش مصنوعی و عدالت جنسیتی
30 آبان 1403ام غانم
30 آبان 1403نقش زنان در حوزه مقاومت بر اساس مدلهای اسلامی
30 آبان 1403مطالب پربازدید