آمنه بیگم مجلسی
18 اسفند 1401 1403-04-24 10:18آمنه بیگم مجلسی
- متادخت
- 18 اسفند 1401
- 8:38 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، آمنه نگاهی به چهره خسته همسرش انداخت، اما هنوز شرم داشت از او بپرسد مشکل کجاست. ملامحمد صالح چنان درگیر مسئله دینی دشواری شده بود که تازه عروساش را از یاد برده بود. کمی از نیمه شب گذشته بود اما هنوز ملامحمد صالح نتوانسته بود بر سوالی که ذهنش را سخت مشغول کرده فائق بیاید.
اذان صبح که از گلدستهها بلند شد، آمنه از رختخواب برخواست و وضو گرفت. نمازش را خواند و مانند همیشه مشغول ذکر بود که با صدای بسته شدن درب خانه به خودش آمد. ملامحمد صالح رفته بود. سجادهاش را جمع کرد و به اتاقی که همسرش در آن کار میکرد رفت. برگههای روی میز را مرتب کرد چشمش به سوالی افتاد که بیجواب مانده بود. قطعاً همان مسئلهای بود که ذهن ملامحمد صالح را این چنین درگیر کرده بود. مسئله را خواند، لحظاتی فکر کرد، دلش میخواست کمکی به همسرش کرده باشد پس قلم را برداشت و شروع به نوشتن کرد.
***
ملامحمد صالح وارد خانه شد نگاهی به اطراف کرد. از تازه عروسش خبری نبود با خود اندیشید شاید خسته بوده و خوابیده است و صلاح دید آمنه را صدا نزند. ملامحمد به سمت اتاق کارش راهی شد. فرصت مناسبی بود تا بر روی مسئلهای که مشغولش کرده کار کند. نگاهی به کاغذهای روی میز کرد که مرتب شده بودند. کاغذها را بردداشت، عطر خاصی از آنها به مشام میرسید، عطر آمنه بود. همانطور که برگهها را میبویید چیزی توجهاش را جلب کرد، آن چه را که میدید باور نمیکرد. پاسخ مسئله نوشته شده بود. خط آمنه بود. شور و هیجان خاصی در قلب ملامحمد صالح موج میزد. برگهها را به زمین نهاد و با خود گفت از آمنه بیگم مجلسی جز این نباید انتظار داشت. سپس سجده شکر به جای آورد که خداوند چنین همسری را به او عطا کرده است.
مطالب مرتبط
ام غانم
زینالعابدین سنگها را در دست گرفت و مهر خود را بر آنها زد و دوباره به امغانم سپرد و آرام گفت: این کار سِری است که نباید کسی را از آن مطلع کنی..!
زینب علی ابوسالم
دختر هجده ساله فلسطینی که قصد داشت داخل یک اتوبوس عملیات استشهادی انجام دهد توسط پلیش شناسایی شد و در زمان دستگیری خودش را در میان صهیونیستها منفجر کرد و ۳۵ صهیونیست به خاک و خون کشیده شدند.
اسماء بنت یزید انصاری اوسی
اسماء دختر یزید بن سکن انصاری اوسی، از سخنورترین زنان عرب و محدثه بود که به شجاعت و دلیری شهرت داشت. او در این نبرد با شدت گرفتن جنگ به میدان رفت و 9 تن از رومیان را از پای درآورد.
نیره سادات احتشام رضوی
نیره سادات یک ساعت و نیم بیوقفه سخنرانی کرد و بعضی از مردم در گوش هم زمزمه میکردند که روح نواب صفوی در همسرش حلول کرده است!
شهناز محمدی زاده
سلام منو به پدر و مادرم برسون و بگو که منو ببخشن و از راهی که انتخاب کردم، راضی باشن. من خوشحالم که دارم شهید میشم.
وفا علی ادریس
نزدیک مرکز خرید که رسید ایستاد برگشت و پشت سرش را نگاه کرد و با خودش فکر کرد کاش مسجدالاقصی از اینجا معلوم بود. زیر لب شهادتین را خواند. مرکز خرید مثل همیشه پر از صهیونیست بود.
آمنه بیگم مجلسی
18 اسفند 1401 1403-04-24 10:18آخرین مطالب
هوش مصنوعی و عدالت جنسیتی
30 آبان 1403ام غانم
30 آبان 1403نقش زنان در حوزه مقاومت بر اساس مدلهای اسلامی
30 آبان 1403مطالب پربازدید