مهسا امینی؛ انقلاب زنانه؟!

افکار عمومی 23 شهریور 1401 در منابع غیر رسمی مانند استوری‌های اینستاگرام و توییت‌ها با عبارات گنگی متشکل از کلیدواژه‌های «بستری شدن دختری جوان» و «گشت ارشاد» مواجه شدند.

به گزارش متادخت؛ افکار عمومی 23 شهریور 1401 در منابع غیر رسمی مانند استوری‌های اینستاگرام و توییت‌ها با عبارات گنگی متشکل از کلیدواژه‌های «بستری شدن دختری جوان» و «گشت ارشاد» مواجه شدند. جستجو‌های اولیه هاکی از آن بود که پلیس امنیت اخلاقی طبق روال کاری خود به خانم بدحجابی تذکر داده و وی را با ماشین گشت ارشاد به مقر پلیس امنیت اخلاقی جهت گذراندن کلاس آموزشی منتقل کرده‌ است. به فاصله دو روز خبر فوت همان دختر جوان با نام مهسا امینی سر تیتر خبرهای رسمی داخلی و خارجی شد. روایات ناقص اولیه در رسانه ملی، سبب رواج روایتی جعلی مبنی بر «مرگ دختری جوان به دلیل برخورد شی‌ای سخت به سر توسط پلیس گشت ارشاد» شد. با گذشت چند روزی از فوت این دختر فیلمی از مقر پلیس امنیت اخلاقی منتشر شد که مهسا امینی در سلامت جسمی وارد سالن مقر شده و پس از چند دقیقه در حین صحبت با یکی از کارکنان از هوش می‌رود.

انتشار این فیلم و همچنین پخش صحبت‌های پدر آن مرحومه در بیمارستان که نظر قبلی خود را نقض و اعتراف کرده که دخترش از کودکی بیماری مغزی داشته، جریان ایجاد شده توسط روایت اول معاندین را به حاشیه نبرده و به دلیل آمادگی قبلی شبکه‌ها و رسانه‌های معاند برای چنین موقعیتی، روایت واقعی توان مقابله با روایت جعلی را نداشت. اهمیت تمرکز بر این مرگ از چندین جهت برای معاندین حائز اهمیت بود: مرگ دختری جوان که به خودی خود احساسات مردم را برمی‌انگیزد، ثانیا دستگیر شدن این دختر توسط پلیس به دلیل بدحجابی که همین موضوع سال‌ها خط مقدم مبارزه معاندین با جمهوری اسلامی ایران است که از آن به حجاب اجباری یاد می‌کنند و پرچم‌دارانش را دختران جوان ایرانی می‌دانند، مورد سوم زیر سوال بردن نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران که حافظ امنیت جان و مال مردم است و در نهایت کُرد بودن این دختر که ضربه آخر معاندین است و می‌تواند اختلافات قومیتی و مذهبی را شعله‌ور کند.

تجمیع این جنبه‌ها برای ایجاد هیجان بین جوانان ایرانی کافی بود تا اتفاق مرگ مهسا امینی تبدیل به غائله‌ای شود که به زعم رسانه‌های معاند مبارزه مدنی علیه حاکمیت و احقاق مطالبات زنان نام بگیرد؛ اما آیا این غائله به راستی حرکتی در جهت احقاق حقوق زنان است؟

برای پاسخ به این پرسش خوب است غوری در رویکرد فمینیسم که در دنیا به احقاق حقوق زنان مشهور است داشته باشیم. توضیح تاریخچه و ریشه پیدایش این جریان در عالم غرب در این یادداشت نمی‌گنجد اما شاید بد نباشد به رویکرد جدید این جریان که با فعالیت در بستر فضای مجازی مرتبط است بپردازیم.

با ظهور تکنولوژی‌های سایبری دسترسی‌هایی برای عموم شهروندان حاصل شد که توانستند بخش‌هایی از مطالبات خود را در بستر سایبر پیگیری کنند. ایجاد دولت الکترونیک و رسیدگی به امور شخصی و اداری از مجرای فضای مجازی از مزیت‌های عصر تکنولوژی بود. در راستای این توسعه، زنانی که پیگیر حقوق خود بودند نیز از این بستر استفاده کرده و این فضا را به محلی مجازی برای دستیابی به مطالبات خود قرار دادند. در این اثنا فمینیسم به رویکرد جدیدی به نام سایبرفمینیسم رسید که بعدها برخی از روزنامه‌نگاران غربی پا را فراتر نهاده و از شروع موجی جدید در فمینیسم با عنوان «موج چهارم فمینیسم» نام بردند. اشاره به این موج جدید در یادداشت جاری از آن رو است که یکی از ابزارهای پیگیری مطالبه طرفداران این جریان در قالب هشتگ‌هایی است که در فضای مجازی علی‌الخصوص اینستاگرام و توییتر پیگیری می‌شود. روش کار به این ترتیب است که احقاق حق را به صورت هشتگی خاص در عالم مجازی ترند و حاصل فعالیت مجازی خود را در عالم حقیقی دریافت می‌کنند.

ترند شدن هشتگ مهسا امینی توسط بیگانگان و معاندین، این گمان را به ذهن می‌آورد که هشتگ مهسا امینی اسم رمز احقاق حقوق زنان است که در فضای مجازی مطالبه عمومی می‌شود و حاکمیت در جامعه باید آن را محقق کند. با بررسی‌ اتفاقات یک سال گذشته اما نتیجه عکس حاصل شد. تعدادی معترض با جماعت اغتشاشگر در کف خیابان به دنبال دست‌آوردی بودند که صرفا از اسم مطالبه زنانه سوءاستفاده کرده و هشتگ‌سازی‌ها صرفا پشتوانه حضور جماعت در کف خیابان بود. این مسئله از جایی تبدیل به مسئله­ای غیر زنانی می­‌شود که از سطح مطالبات خارج شده و جنبه اعتراض مدنی و ساختارشکنی می­گیرد که پا را فراتر از قوانین و هنجارها می­گذارد. مسئله در این حالت جنبه امنیتی پیدا کرده و اگر هم عده‌­ای به دنبال تغییر و یا مطالبه به حق بودند به حاشیه رانده شده و صدایشان شنیده نشد.

تولید هشتگ‌های متنوع برای تهییج زنان و دختران برای برداشتن حجاب یا عبور از خطوط قرمز قانونی که آنان را در صف مقدم مبارزه علیه حاکمیت قرار دهند و همچنین ثبت رکورد #مهسا_امینی در توییتر فارسی، نهایتا با گزارش‌هایی از پشت پرده این فعالیت‌ها، تلاش‌ مذبوحانه‌ای شد که از ادعای اولیه خود فاصله گرفت. البته هشتگ مهسا امینی را باید از جنبه­‌ی دیگری هم نگریست. کلام این بود که فمینیست­‌های موج چهارمی از بستر شبکه­‌های اجتماعی برای رساندن صدایشان به زنان دیگر و ایجاد شبکه­‌ای از زنان که مطالبات مشابه داشتند استفاده می­‌کنند و معمولا هم هشتگی نمادشان می­‌شود ولیکن حال سخن این است که آیا هشتگ‌­های مرتبط با مهسا امینی را زنان کنشگر مطالبه­‌گر تِرِند کرده­‌اند یا عده‌­ای دیگر این فرصت را غنیمت شمردند تا به اهداف دیگری غیر از موضوع زنان برسند؟ اصالت غیر انسانی اکانت‌­هایی که روزانه هزاران بار از این هشتگ استفاده می­‌کنند و به نقل از CNN ربات­‌هایی که کار انتشار محتوا را انجام می‌­دهند و گاها متن­‌های نوشته شده، بی­‌ربط به ماجرای مطالبه‌­گری حوزه زنان است، نشان می­‌دهد نمی‌­توان رکوردشکنی تاریخ توییتر را به کنشگری زنان و تلاش برای احقاق حقوق‌شان ربط داد و البته واکاوی سایر جنبه­‌های این غائله که دیگر چندان جنبه زنانه ندارد در این نوشتار نمی‌گنجد.

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط