پریشان

احمد در عصبانیت به همسرش می‌گوید که او را سه طلاقه کرده. حالا احمد، پریشان خودش را به روحانی روستا رسانده تا ببیند تکلیف زندگی‌اش چه می‌شود.

به گزارش متادخت، مرد دو زانو رو به روی روحانی پیر روستا نشسته و در دلش آشوبی به پا بود. با اشتباهی که کرده خودش را بیچاره کرده بود. روحانی کتابی را که در دست داشت بست و لبخندی تحویل مرد داد و گفت:

  • خب بگو ببینم اوس احمد چی شده کله سحر این طوری اومدی سراغ من؟

اوس احمد کمی کمرش را صاف کرد، آب دهانش را قورت داد و بعد گفت:

  • راستش حاج آقا! یه چیزی شده که دارم دیوونه می­شم، اومدم شما یه راه حلی جلو پام بذاری

روحانی پیر دستی به ریش سفیدش کشید و گفت:

  • بگو ببینم بابا چی شده انقدر پریشونی؟
  • راستش از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون، دیشب خسته و کوفته برگشتم خونه، با یکی از کارگرا دعوام شده بود. رسیدم دیدم عیال هم خونه نیست خلقم تنگ‌­تر شد. وقتی برگشت خونه دعوامون شد. نمی­گم که من مقصر نیستم، چرا! منم مقصر بودم ولی تقصیر عیال هم بود انقدر حاضر جوابی کرد تا این که اعصابم خرد شد، گفتم: جمع کن برو خونه بابات که سه طلاقت کردم. اینو که گفتم انگار موی عیالو آتیش زدم. زود وسایلشو جمع کرد و گفت: ما دیگه به هم حرومیم و شبونه رفت خونه باباش. حالا من چیکار کنم حاجی درست میگه؟

روحانی پیر لبخندی زد و گفت:

  • اول جواب سوالتو می­دم که بدونی هیچ اتفاقی نیفتاده، ولی بعد باید با هم مفصل صحبت کنیم درمورد این که چطوری با همسرت رفتار کنی، عیالتم بیار اونم باید بشنوه
  • چشم میارم. شما بگید حاجی دارم دیوونه میشم
  • پسرم! طلاق شرایطی داره، همین طوری نیست که، بعد ما اصلا سه طلاق در یک مجلس نداریم که زنت بخواد بهت حرام ابدی بشه. اونی که خانومت شنیده چیز دیگه‌­ایه که برات می­گم ولی فعلا همین قدر بدون برای طلاق باید صیغه طلاق خونده بشه دوتا مرد عادلم شاهد باشن، تو صیغه طلاق خوندی؟
  • نه حاجی
  • پس پاشو برو دست زنتو بگیر بیار که با جفتتون کار دارم.

پیوست

ماده 1134 قانون مدنی: طلاق باید به صیغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع شود.

 

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط