کوکب حاتمی
2 مرداد 1403 1403-07-03 12:27کوکب حاتمی
- متادخت
- 2 مرداد 1403
- 10:22 ق.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، تصویر بمباران مسجد سلیمان از تلویزیون پخش میشد.کوکب شک زده به صفحهی تلوزیون چشم دوخته بود. انگار همه چیز به ناگهان به مغزش هجوم آورده بود. تازه داشت به یاد میآورد که این جا چه میکند. انصراف از دانشگاه پرستاری و استخدام در ارتش برای به دست آوردن اطلاعات. بازداشتگاه اهواز و سه روز شکنجه و بعد انتقال به تهران و شکنجههایی که یاد آوریش هم حالش را بد میکرد. آمپولهایی که به خوره معروف شده بود و در زندان به او تزریق کرده بودند باعث شده بود همه چیز از خاطرش برود. اما حالا به یاد میآورد چه بلاهایی به سرش آوردهاند. روی زمین نشست دستانش را روی سرش گذاشت و بیپروا شروع به گریه کرد دلش میخواست تمام این ایام فراموشی را گریه کند.
***
حالا گوشهای نشسته بود و سعی میکرد تمام اتفاقات را با جزییات به یاد بیاورد. چهره پدر و مادرش حالا برایش آشنا بود دکتر میگفت امیدی به بازگشت حافظهاش نداشتهاند اما یک شُک توانسته بود همه چیز را به خاطرش بیاورد.
تصویر محوی از سربازی که کمک کرده بود تا از زندان فرار کند به یاد داشت. به یاد آوارگی بعد از فرارش افتاد. از ترس ماموران ساواک جرات نداشت به خانه برگردد مطمئن بود خانه تحت نظر است. خیلی چیزها را هم به یاد نمیآورد پس تصمیم گرفت به عنوان کارگر در قالی شویی کار کند، حتی فروشندگی هم کرده بود.
یادش آمد برای بار دوم که دستگیر شد چه بلاهایی به سرش آورده بودند یاد سگهای وحشی که به جانش انداخته بودند که افتاد چهار ستون بدنش لرزید.
اشکهایش را پاک کرد نمیخواست حالا که قرار بود بعد سالها پدر و مادرش را ببیند او را گریان و نالان ببینند. پرستار میگفت خانوادهاش سالها فکر میکردند او به دست ساواک کشته شده و حتی برایش مراسم ختم هم گرفتهاند. روسریاش را مرتب کرد حالا وقت برگشت به خانه بود.
مطالب مرتبط
ام غانم
زینالعابدین سنگها را در دست گرفت و مهر خود را بر آنها زد و دوباره به امغانم سپرد و آرام گفت: این کار سِری است که نباید کسی را از آن مطلع کنی..!
زینب علی ابوسالم
دختر هجده ساله فلسطینی که قصد داشت داخل یک اتوبوس عملیات استشهادی انجام دهد توسط پلیش شناسایی شد و در زمان دستگیری خودش را در میان صهیونیستها منفجر کرد و ۳۵ صهیونیست به خاک و خون کشیده شدند.
اسماء بنت یزید انصاری اوسی
اسماء دختر یزید بن سکن انصاری اوسی، از سخنورترین زنان عرب و محدثه بود که به شجاعت و دلیری شهرت داشت. او در این نبرد با شدت گرفتن جنگ به میدان رفت و 9 تن از رومیان را از پای درآورد.
نیره سادات احتشام رضوی
نیره سادات یک ساعت و نیم بیوقفه سخنرانی کرد و بعضی از مردم در گوش هم زمزمه میکردند که روح نواب صفوی در همسرش حلول کرده است!
شهناز محمدی زاده
سلام منو به پدر و مادرم برسون و بگو که منو ببخشن و از راهی که انتخاب کردم، راضی باشن. من خوشحالم که دارم شهید میشم.
وفا علی ادریس
نزدیک مرکز خرید که رسید ایستاد برگشت و پشت سرش را نگاه کرد و با خودش فکر کرد کاش مسجدالاقصی از اینجا معلوم بود. زیر لب شهادتین را خواند. مرکز خرید مثل همیشه پر از صهیونیست بود.
کوکب حاتمی
2 مرداد 1403 1403-07-03 12:27آخرین مطالب
مرد و زنِ همراه، خانواده متعادل
3 آذر 1403برید زندگی کنید
3 آذر 1403مطالب پربازدید