سکوت نمی کنم

من منجی نیستم! ولی بلد هم نیستم در مقابل رنج بچه‌هایی که برای گدایی و جابه‌جایی مواد ازشون استفاده میشه سکوت کنم.

به گزارش متادخت، دوربین عکاسی‌ام را برداشتم و شروع به دویدن کردم. نفسم به سختی بالا می‌‎آید، ولی باید خودم را نجات بدهم اگر دستشان بهم برسد تکه‌تکه‌‎ام می‌کنند. صدای همهمه‌ای که پشت سرم می‌آید وحشتم را بیشتر می‌کند. به خیابان اصلی که نزدیک می‌شوم همه توانم را در پاهایم می‌ریزم. برای اولین ماشین دست تکان می‌دهم، انگار خدا هوایم را دارد و ماشین نگه می‌دارد. در را به سرعت باز می‌کنم و خودم را به داخل ماشین پرت می‌کنم. راننده با تعجب نگاهم می‌کند.

  • چیزی شده خانوم؟ حالتون خوب نیست؟
  • برید، تو رو خدا زودتر از این جا برید.

راننده پایش را روی گاز می‌گذارد. به پشت سرم نگاه می‌کنم خبری نیست، حالا نفس راحتی می‌کشم.

***

عکس‌ها را روی میز سردبیر می‌گذارم، با دقت به عکس‌ها نگاه می‌کند و می‌گوید:

  • کار خطرناکی کردی اگر بلایی سرت میومد چی؟
  • میخوام برم شکایت کنم.
  • چیکار کنی؟
  • میخوام برم شکایت کنم. شما هم اگر اون طفل معصوما رو می‌دیدین همین کارو می‌کردین. بچه‌هاشونو اجاره میدن و بجاش مواد می‌گیرن. اون بچه‌ها اونجا دارن شکنجه میشن. نمی‌دونید چه بلاهایی سرشون میارن، حتی یادآوریش هم عذابم میده.

نگاهم می‌کند و سرش را تکان می‌دهد.

  • تو فکر کردی منجی اجتماعی هستی؟ تو فقط یه خبرنگاری، فکر کردی شکایت کنی چی میشه؟ میگن بچه‌ی خودمونه و به کسی ربطی نداره.

حس می‌کنم خون به مغزم هجوم آورده. با عصبانیت عکس‌ها را از روی میز جمع میکنم و میگویم:

  • من منجی نیستم! ولی بلد هم نیستم در مقابل رنج بچه‌هایی که برای گدایی و جابه‌جایی مواد ازشون استفاده میشه سکوت کنم.

پیوست:

ماده ۱۱۷۸ قانون مدنی:

پدر و مادر مکلف هستند که در حدود توانایی خود به تربیت فرزند یا فرزندان خویش بر حسب مقتضی اقدام کنند و نباید نسبت به آن‌ها بی‌توجه باشند. سهل‌انگاری در نگهداری و تربیت فرزند موجب سقوط حق حضانت می‌شود.

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط