به گزارش متادخت، تصویر ایران امروز، با تصویر پرجمعیت و جوانی که در دهههای گذشته ترسیم میشد، تفاوتی بنیادین دارد. دیگر خبری از ازدحام کودکان در کوچه پسکوچهها نیست. سکوت آرام اما هشداردهندهای در حال گسترش است؛ سکوتی که نه از آرامش که از غیبت نسل آینده حکایت دارد. کاهش نرخ باروری به یکی از جدیترین چالشهای جمعیتی ایران تبدیل شده است، پدیدهای پیچیده که ریشه در لایههای عمیق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد و بیتفاوتی نسبت به آن، پیامدهای جبرانناپذیری برای ساختار کشور در پی خواهد داشت.
آغاز یک افول: نگاهی به آمار و ارقام جمعیت
برخلاف تصور رایج، کاهش نرخ باروری در ایران پدیدهای ناگهانی نبوده بلکه روندی تدریجی و عمیق حساب شده است. اوج باروری ایران به سالهای پس از انقلاب و به ویژه دوران جنگ تحمیلی بازمیگردد، جایی که نرخ باروری کل (TFR)6 به حدود ۶.۵ فرزند به ازای هر زن رسید. این رقم نشاندهنده یک جامعه بسیار جوان و در حال رشد انفجاری بود.
اما طلسم این رشد در دهه ۱۳۷۰ شکست. بر اساس دادههای مرکز آمار ایران و سازمان ملل متحد، نرخ باروری ایران از حدود ۶.۵ در سال ۱۳۶۵ به حدود ۲.۸ در سال ۱۳۷۵ و سپس به مرز جایگزینی (۲.۱) در سال ۱۳۷۹ رسید. در یک تعریف ساده و کاربردی میتوان گفت؛ نرخ جایگزینی جمعیت، عددی است که نشان میدهد به طور متوسط هر زن در طول عمرش باید چند فرزند داشته باشد تا جمعیت یک کشور بدون تغییر باقی بماند و جایگزین شود (نه افزایش یابد و نه کاهش). اگر هر زن به طور متوسط ۲.۱ فرزند داشته باشد، جمعیت دقیقا جایگزین خودش میشود. عدد 2 بدین معنی است که هر زن و مرد، یک نفر را جایگزین خود میکنند یعنی یک دختر و یک پسر. اما یک دهم، برای جبران زنانی است که ممکن است قبل از پایان سن باروری فوت کنند و اصلا فرزند نداشته باشند.

کاهشی که در بازهای ۱۵ ساله رخ داد، برای بسیاری از کشورهای اروپایی بیش از یک قرن به طول انجامیده بود. این روند نزولی تا امروز نیز ادامه یافته است. برآوردهای فعلی، نرخ باروری کل ایران را بین ۱.۶ تا ۱.۸ فرزند به ازای هر زن نشان میدهند؛ رقمی که به وضوح پایینتر از نرخ جایگزینی (۲.۱) است.1 به بیان ساده، نسل جدید ایران به اندازهای جمعیت ندارد که جایگزین نسل قبل شود و این به معنای کوچک شدن تدریجی و قطعی جمعیت کشور در بلندمدت است.
ریشهیابی یک تحول خاموش؛ علل کاهش نرخ باروری چیست؟
ساده انگارانه است اگر علل کاهش نرخ باروری در ایران را به یک یا دو عامل تقلیل دهیم. این پدیده حاصل ترکیب پیچیدهای از عوامل است که همگی در جهت کم شدن جمعیت حرکت کردهاند. در ادامه به مهمترین عوامل اشاره شده است؛
- توانمندسازی زنان، تغییر نقشها و آرزوها
شاید یکی از مهمترین و کلیدیترین دلایل این کاهش، تحول اساسی در موقعیت اجتماعی زنان ایرانی باشد. موقعیت اجتماعی هر کنشگری در میدان اجتماعی با توجه میزان دسترسی و کسب سرمایه علمی و سرمایه مالی تعریف میشود. تحصیلات و وضعیت اشتغال دو معیار بسیار مهم برای دستیابی به سرمایه علمی و ثروت است. در دهههای اخیر و با توجه به تغییر ارزشها و نگرشهای زنان و تمایل آنها برای حضور در جامعه، تلاش برای کسب تحصیلات بالا و داشتن جایگاه شغلی مناسب افزایش یافته است. با تغییر در این دو معیار، تحول نگرشها و سپس تغییر در رفتارهای اجتماعی و حتی رفتارهای باروری دور از انتظار نیست.
- افزایش سطح تحصیلات: حضور پررنگ زنان در دانشگاهها یکی از شاخصترین تغییرات جامعه ایران است. امروزه نرخ قبولی زنان در دانشگاهها از مردان پیشی گرفته است. تحصیلات عالی و حضور سالهای بیشتر در نظام آموزش عالی، نه تنها سن ازدواج را به تأخیر میاندازد بلکه افق فکری زنان را گستردهتر کرده و آنان را به دنبال نقشهای اجتماعی فراتر از مادری سوق میدهد.
- ورود به بازار کار: با افزایش تحصیلات، تمایل و نیاز زنان به مشارکت اقتصادی نیز افزایش یافته است اما همزمانی اشتغال با سالهای اوج باروری بیولوژیک، یک تعارض اساسی ایجاد میکند. فقدان حمایتهای کافی از مادران شاغل (مانند مرخصی زایمان کافی، مهدکودکهای اقتصادی و در دسترس و انعطافپذیری شغلی)، داشتن فرزند بیشتر را به یک چالش بزرگ تبدیل کرده است. به دلیل محدودیت موجود و عدم حمایت کافی، بسیاری از زنان مجبور به انتخاب بین حرفه و فرزندآوری هستند.
- تغییر سبک زندگی و بازتعریف «خانواده»
سبک زندگی شهری و مدرن، تعریف سنتی از خانواده را نیز دگرگون کرده است. برای سالهای بسیار طولانی در دهههای گذشته، ازدواج و سپس فرزندآوری یکی از مهمترین اهداف زندگی بوده است. جوانان در یک فرآیند خطی وارد پروسه تشکیل خانواده میشدند و در مسیری از پیش تعیین شده فرزندآوری را تجربه میکردند. این خط سیرِ ازدواج و تشکیل خانواده در بستر زمان خود بسیار طبیعی، مطلوب و مطابق با نیازهای انسانی بوده و برای سالیان سال ادامه داشته. آنچه مغایر با زمان حال است آنکه در این روال، نشانی از فردیت و تصمیمگیری فردی چندان نقش پررنگی نداشت چرا که افراد همسو با جامعه حرکت میکردند و روال طبیعی زندگی ادامه مییافت اما با ورود به دنیای جدید و دسترسی به منابع آگاهی متعدد و افزایش سطح اطلاعات، افراد دیگر مانند قبل به ازدواج نگاه نمیکنند. افق دید افراد نسبت به ازدواج و فرزندآوری هدفمند و پیچیدهتر شده است و به همین سبب سن ازدواج افزایش و در پس آن سن فرزندآورید افزایش یافته.

- مشکلات فرهنگی: در دیدگاه کلان وجود نگرشها و باورهای اشتباه و اصرار بر حفظ آنها در نظام خانواده، زناشویی، فرزندآوری و غیره بیشک از مهمترین و زیربناییترین عوامل در باز تعریف خانواده است. تعریف نادرست از جایگاه زن و مرد، تغییر در نگرش به والدگری، تقسیم جنسیتی نابرابر در مادر و پدر بودن و … همگی از جمله مشکلات فرهنگی است که به عنوان زیرساخت نیازمند اصلاح و تعدیل در نظام خانواده هستند.
- تأخیر در ازدواج: افزایش سن ازدواج، به یک واقعیت غیرقابل انکار تبدیل شده است. عوامل متعددی از جمله دشواری تأمین مسکن، بیکاری جوانان، طولانی شدن دوره تحصیل، فرهنگهای نادرست و تغییر نگرش به ازدواج در این تأخیر نقش دارند. ازدواج از یک «ضرورت» به یک «انتخاب» تبدیل شده است. به طور طبیعی، تأخیر در ازدواج به معنای کوتاهشدن پنجره باروری و در نتیجه کاهش تعداد فرزندان است.
- تاخیر در فرزندآوری: متاسفانه به دلیل بالا رفتن سن ازدواج، دوره باروری مفید برای زنان کاهش یافته است. سن باروری در علم جمعیتشناسی 18 تا 45 سال است که در دوران معاصر حدود دو سوم این زمان، دختران جوان در تجرد به سر میبرند و تایم طلایی برای داشتن باروری سالم و به موقع را از دست میدهند و طول این دوران برای زنان به ویژه در کلان شهرها به شدت کاهش یافته. قابل توجه آنکه در همین زمان کم نیز انتخاب بسیاری از زوجین داشتن یک فرزند یا بیفرزند بودن است.
- تغییر اولویتها: در اقتصاد پرنوسان و جامعه مصرفگرای امروز، معیارهای موفقیت برای بسیاری از زوجهای جوان تغییر کرده است. سفر رفتن، پیگیری علایق شخصی، خرید مسکن، پیشرفت شغلی و سرمایهگذاری روی کیفیت زندگی شخصی، اغلب در اولویت بالاتری نسبت به والد شدن قرار میگیرند. داشتن فرزند از یک «موهبت» به یک «مسئولیت بزرگ مالی و زمانی» تبدیل شده است.
- ناامنی اقتصادی و اجتماعی
در کنار تغییر سبک زندگی و تغییر نگرش کنشگران، نمیتوان انکار کرد که نگرانیهای موجود در زمینه اقتصاد و معیشیت و شرایط اجتماعی نیز بر فرزندآوری سایه انداخته است.
- بیثباتی و تورم: بدون شک، یکی از قویترین ترمزهای فرزندآوری در ایران، نگرانیهای اقتصادی است. تورم لجامگسیخته و نوسانات اقتصادی، قدرت برنامهریزی بلندمدت را از خانوادهها سلب کرده است. هزینههای سرسامآور مسکن، آموزش، درمان و معیشت، باعث شده بسیاری از زوجها حتی توان مالی تربیت یک فرزند را هم در خود نبینند، چه برسد به دو یا سه فرزند. نگرانی از آینده شغلی خود و همچنین آینده شغلی فرزندان، عاملی بازدارنده است. والدین نمیخواهند فرزندی به دنیا آورند که آیندهای پر از ناامنی در انتظارش باشد.
پیامدهای سکوت: آیندهای که در انتظار است
تداوم نرخ باروری پایین، ایران را با چالش جدی سالمندی جمعیت روبرو خواهد کرد. ساختار سنی جمعیت به سرعت در حال تغییر است. کاهش تعداد کودکان و جوانان به معنای افزایش نسبی سهم سالمندان از کل جمعیت است. در آیندهای نه چندان دور، جامعه ایران با جمعیت قابل توجهی از سالمندان روبرو خواهد شد که نیازمند خدمات بهداشتی، درمانی و رفاهی ویژه هستند. این در حالی است که جمعیت فعال و مولد (که باید هزینههای این خدمات را تأمین کند) به طور نسبی در حال کوچک شدن است و همچنان زیرساخت های مناسب برای حجم زیادی از سالمندان در کشور وجود ندارد. کاهش جمعیت در سن کار، میتواند به کمبود نیروی کار، کاهش قدرت و خلاقیت و کند شدن رشد اقتصادی منجر شود. سیستم تأمین اجتماعی (مانند صندوقهای بازنشستگی) تحت فشار شدیدی قرار خواهد گرفت چرا که تعداد کمی از افراد شاغل باید هزینههای بازنشستگی جمعیت زیادی از سالمندان را پرداخت کنند. این موضوع میتواند به بحرانهای مالی جدی دامن بزند.3

سیاستهای جمعیتی: درمانی که بر زخم اشتباه مینشیند؟
دولتهای موفق در سالهای اخیر، با درک خطرات پایین بودن نرخ باروری، سیاستهایی را برای تشویق فرزندآوری در پیش گرفتهاند. از وامهای ازدواج و تسهیلات فرزندآوری تا محدودیت در دسترسی به روشهای پیشگیری از بارداری اما به نظر میرسد در ایران این سیاستها عمدتاً بر روی عوامل ظاهری و سطح مشکلات متمرکز شدهاند و نه بر روی ریشههای اصلی.
تجربه جهانی و داخلی نشان داده است که سیاستهای «دستوری» و «کمّینگر» در زمینه جمعیت، اثرگذاری محدودی دارند. تا زمانی که بسترهای اصلی بازدارنده یعنی تغییرات نگرشی، ناامنی اقتصادی، فقدان حمایت از زنان شاغل، هزینههای زندگی و نگرانی از آینده برطرف نشوند، صرف ارائه مشوقهای مالی کوچک، نمیتواند افکار و سبک زندگی میلیونها زن و مرد جوان را تغییر دهد. در نگاه کلان، این سیاستها نتوانستهاند اعتماد لازم برای تصمیمگیری برای فرزندآوری بیشتر را ایجاد کنند.
در کنار سیاستگذاریهای ناکارآمد و مشکلات معیشتی باید توجه ویژه به تغییر نگرش مردم و به ویژه زنان و افزایش فردیت آنها نیز داشت. زنان در مقایسه با گذشته در بسیاری از تصمیمات اثرگذار و مهم هستند. این گروه در جامعه، باید به دقت مورد واکاوی ارزشی و نگرشی قرار بگیرند چراکه ضرورت ازدواج و فرزندآوری دیگر در اولویت آنها نیست. اگر در گذشته زندگی با داشتن فرزند معنا پیدا میکرد اکنون زوجین معنا را در چیزای دیگری غیر از فرزند جستجو میکنند.4 در گذشته خارج شدن از مسیر ازدواج و فرزندآوری امری غیر طبیعی شمرده میشد و فشار اجتماعی سبب میگشت کنشگران در مسیر از پیش تعیین شده به زندگی خود ادامه دهند اما امروزه تاخیر در ازدواج، تاخیر در فرزندآوری و یا انتخاب تجرد قطعی و بیفرزندی، چندان دور از انتظار و غیر طبیعی نیست. چرایی این امر خود نیازمند تحقیق مفصل و جداگانه است.
جمعبندی: ضرورت یک بازنگری اساسی
کاهش نرخ باروری در ایران، یک هشدار جمعیتی است که نشاندهنده عمیقترین دغدغههای نسلی جوان است. این پدیده صرفاً یک عدد و رقم آماری نیست بلکه بازتابی از اضطرابهای اقتصادی، آرزوهای تغییریافته زنان و بیاعتمادی به آینده است. مقابله با این چالش، مستلزم نگاهی فراتر از سیاستهای سطحی و کوتاهمدت است. نیاز به یک عزم ملی و یک برنامهریزی جامع، چندبعدی و بلندمدت به ضرورت احساس میشود. برنامهای که در آن تغییر نگرشها و ارزشهای فرهنگی، ایجاد امنیت اقتصادی و شغلی برای جوانان، تقویت حمایتهای اجتماعی از خانوادهها (به ویژه مادران شاغل)، ارتقای کیفیت زندگی و مهمتر از همه، بازگرداندن حس امیدواری به جامعه در اولویت قرار گیرد. تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود سکوت گهربار امروز، فردا به آوای زندگی تبدیل شود.
منابع:
- مرکز آمار ایران (https://amar.org.ir/)
- واتسون، سی دبلیو (1383)، کثرتگرایی فرهنگی، ترجمه: حسن پویانفر، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی زبان
- پروایی، شیوا (اردیبهشت 1402)، پیامدهای اقتصادی سالمندی جمعیت، فصلنامه امنیت اقتصادی، دوره 11 شماره 2، صص 45 – 58
- روشان شمال، پگاه، سرایی، حسن، انتظاری، اردشیر، مشفق، محمود (بهار 1402)، بازاندیشی معنای فرزند از دیدگاه زنان متأهل (دارای فرزند و بدون فرزند) ساکن در شهر تهران، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 100، صص 1 – 44
- صادقی، رسول (پاییز 1395)، تحلیل بسترهای اجتماعی فرهنگی کاهش باروری در ایران، فصلنامه راهبرد اجتماعی و فرهنگی، سال پنجم، شماره 20
- Total Fertility Rate
به قلم دکتر پگاه روشان، جامعهشناس فرهنگی










2 پاسخ