خود کرده
18 اردیبهشت 1402 1402-04-25 14:51خود کرده
- متادخت
- 18 اردیبهشت 1402
- 2:45 ب.ظ
- No Comments
به گزارش متادخت، به دستان زن نگاه میکنم که گوشه شالش را در دست گرفته و آن را دور انگشتانش میپیچد. میگویم:
- در خدمتم خانوم!
- من میخوام از همسرم جدا شم.
خودکارم را برمیدارم تا مواردی را که میگوید در پرونده یادداشت کنم.
- راستش من رفتم خواستگاری شوهرم، میدونستم تصادف کرد و احتمالاً نمیتونیم با هم رابطه داشته باشیم. ولی فکر میکردم این که دوستش دارم، این که از لحاظ مالی موقعیت خوبی داره، این که موقعیت اجتماعیش عالیه، کفایت میکنه. ولی الان میبینم که نمیشه این طوری ادامه داد. من دلم میخواد مادر شم، همسرم میگه یه بچه از پرورشگاه بیاریم، ولی من بچه خودمو میخوام بزرگ کنم.
سرم را از میان کاغذها بلند میکنم و میگویم:
- خانم شما با علم به مشکل همسرتون باهاش ازدواج کردین!
- میدونم، ولی مگه آدمها فرشتهن که اشتباه نکنن، بهش میگم طلاقم بده، ولی گوش نمیکنه. میگه تو با احساسات من بازی کردی! حالا منم طلاقت نمیدم تا موهات مثل دندونات سفید شه.
سرم را به نشانه تأسف تکان میدهم.
- خب الان شما راه دیگهای ندارید جز این که درخواست طلاق بدین تا دادگاه حکم به طلاق بده، که این هم زمانبره.
زن کمی روی مبل خودش را جابهجا میکند و میگوید:
- من تو اینترنت سرچ کردم، نوشته بود من در این حالت حق فسخ نکاح دارم، اونطوری نظر شوهرم هم اهمیتی نداره.
- بله این حقو داشتید، ولی نه در این حالتی که شما با علم به داشتن مشکل به خواستگاری ایشون رفتید. هیچ راه دیگهای جز درخواست طلاق وجود نداره.
زن روی مبل وا میرود. یاد ضربالمثل خود کرده را تدبیر نیست میافتم که حکایت این خانم بود. زن بلند میشود و بدون این که حرفی بزند از دفتر بیرون میرود.
پیوست:
ماده 1126 قانون مدنی: هر یک از زوجین قبل از عقد عالِم به امراض مذکوره در طرف دیگر بوده بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت.
مطالب مرتبط
برید زندگی کنید
قاضی سرش را از روی برگهها بلند کرد و به مرد نگاه کرد و گفت:
– یعنی دلیلتون برای ازدواج مجدد بچه پسره؟
– بله آقای قاضی مگه ایرادی داره؟
همدم تنهایی
من و خواهرم که سواد درست و حسابی نداریم، روز عقد داداش عروس با وکالت اومد محضر، بعدا فهمیدیم که چه کلاهی سرمون رفته! اون دختره که به خواهرم نشون دادن رو به ما نداده بودن! یه پیرزن که یکی دو سالم از خودم بزرگتره رو عقد کردم.
دوست عزیزم
همینطور احمقانه فکر میکنی که هیچی نمیشی! من که میدونم تو از این پیرمرده خوشت نمیاد و برای پول زنش شدی. ازش بکن برو برای خودت یه زندگی خوب درست کن لذتشو ببر.
مجبورم کردی
اگر تو خونه خریدی و اون ماشینت عوض کردی بخاطر این بود که من خرج خونه رو دادم و تو هی پولهات جمع کردی، وام گرفتی حالا برای من شاخ شدی؟!
جراحی لعنتی
از همان سال اول دانشگاه عاشقش شدم. قیافه و برورویی هم نداشت اما نجابتش برای من همه چیز بود. اولینبار یکی از اساتید خانم را واسطه کردم تا در جریان علاقه من به خودش قرار بگیرد، اما خیلی راحت دست رد به سینهام زد…
خود کرده
18 اردیبهشت 1402 1402-04-25 14:51آخرین مطالب
مرد و زنِ همراه، خانواده متعادل
3 آذر 1403برید زندگی کنید
3 آذر 1403مطالب پربازدید