به گزارش متادخت، کتاب «سوژه زن مبارز و تناقضات نقشی در جریان انقلاب اسلامی» نوشته زهرا شیخالاسلامزاده، پژوهشی دقیق و خواندنی است که در ۱۴۴ صفحه و شش فصل، به بررسی حضور و نقش زنان مبارز در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی میپردازد. نویسنده در این اثر با زبانی شیوا و ساختاری منظم، به تجربه زنانی میپردازد که همزمان با ایفای نقشهای سنتی خانوادگی، پا به عرصه مبارزه سیاسی و اجتماعی گذاشتند. محور اصلی کتاب، مفهوم «تناقض نقش» است؛ یعنی کشمکش میان مسئولیتهای سنتی چون همسری و مادری با نقشهای تازهای که مبارزهی انقلابی بر عهده زنان گذاشته بود.
شیخالاسلامزاده با بهرهگیری از مصاحبههای میدانی و اسناد تاریخی، تصویرهایی زنده و پرجزئیات از زندگی این زنان ارائه میدهد. او تنها به روایت مبارزات خیابانی بسنده نمیکند، بلکه لایههای درونیتر تجربه زنان را آشکار میسازد؛ از احساسات شخصی و چالشهای روحی گرفته تا تصمیمهای دشواری که میان خانه و میدان مبارزه باید گرفته میشد. همین پرداخت چندلایه باعث شده کتاب نه صرفاً یک گزارش تاریخی، بلکه روایتی جامعهشناسانه و انسانی باشد که خواننده را درگیر واقعیتهای زندگی زنان میکند.
راز ماندگاری زن مبارز
یکی از مهمترین ارزشهای این کتاب، استفاده از منابع شفاهی و خاطرات دست اول است که روایتها را زنده و ملموس میکند. مصاحبهها و خاطرات ارائهشده به مخاطب اجازه میدهد صدای واقعی زنان مبارز را بشنود و از خلال تجربههای شخصی، تصویر دقیقتری از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران به دست آورد.
قلم روان و روایتپردازی دقیق نویسنده، کتاب را برای طیف گستردهای از خوانندگان جذاب میکند؛ چه پژوهشگران تاریخ و مطالعات زنان و چه علاقهمندان به داستانهای واقعی.
شیخالاسلامزاده با انتخاب زاویه دیدی انسانی، از قهرمانسازی اغراقآمیز یا گزارش خشک تاریخی پرهیز کرده و به جای آن تجربههای واقعی، احساسات، تردیدها و امیدهای این زنان را بازتاب داده است.
اهمیت دیگر کتاب در ترسیم الگویی تازه از زن ایرانی است. نویسنده نشان میدهد زن مسلمان میتواند در عین پایبندی به ارزشهای خانوادگی و فرهنگی، نقش فعال اجتماعی و سیاسی داشته باشد. این نگاه، کتاب را به منبعی الهامبخش برای نسلهای جدید تبدیل کرده و امکان بازخوانی نقش زنان در تحولات اجتماعی معاصر ایران را فراهم میآورد.
در مجموع، زن مبارز اثری است که با پژوهشی مستند، روایتی پرکشش و نگاه تحلیلی به هویت زنانه، توانسته هم برای مخاطبان دانشگاهی و هم برای خوانندگان عام جذاب و آموزنده باشد؛ کتابی که تجربههای ناگفته زنان مبارز را به تاریخ مکتوب میسپارد و جایگاه آنان را در تحولات اجتماعی ایران روشنتر میسازد.
بخشهایی از کتاب را باهم بخوانیم:
مسئله زنان در دوران محمدرضا را میتوان به دو دوره قبل و بعد از مصدق تقسیم کرد. در دوره قبل از مصدق و اشغال ایران، جنبشهای اجتماعی زنان به شکلی محدود تجدید حیات مییابند. در این دوره، جمعیتهای بسیاری از جمله «جمعیت زنان»، «شورای زنان ایران»، «تشکیلات زنان» و مجلاتی مانند زنان پیشرو، قیام زنان و حقوق زنان به وجود آمدند که مسائل مربوط به زنان در جامعه را پیگیری میکردند. این سازمانها در این دوره نسبت به دورههای قبل، استقلال بیشتری از حاکمیت داشتند؛ اما همکاری نزدیک آنان با احزاب سیاسی باعث میشد که مسائل خاص زنان، در کنار مسائل احزاب سیاسی، به موضوعی درجهدو تبدیل شود. با سقوط مصدق، همین مقدار از توجه به مسئله زنان کمرنگتر شد و انجمنهایی که مخالف شاه بودند منحل گشتند و فقط نشریاتی اجازه چاپ داشتند که طرفدار دستگاه حاکمه بودند. به بیان دیگر، جنبشهای مربوط به زنان از بین نرفتند، اما چون وابسته به دولت شدند، از روند انتقادیشان دور افتادند.
بستر جامعه و اتفاقاتی که در دوره پهلوی اول رخ داده بود، شاه را مجبور کرد سیاستهایی را که پدرش اتخاذ کرده بود ادامه ندهد و تغییراتی در آنها به وجود آورد. شکایات جمعی، پیگیری علما، بازسازی نهاد روحانیت و قدرت آن، و همچنین مسائل مربوط به جنگ جهانی دوم باعث شد که حکومت نتواند به صورت جدی سیاست کشف حجاب اجباری را، همانطور که در دوره قبل بود، پیگیری کند.








