همه چیز قرار بود برایش رویایی باشد اما اشتباه کرده بود …
اشک از چشمان عطیه سرازیر شد، دلش برای طفلی که در …
سودابه خسته بود از وعدههای همسرش که هیچ وقت عملی نشده …
خودش به خواستگاری شوهرش رفته بودو حالا دیگر نمیخواست به این …
عشق چشمانش را کور کرده بود و کم مانده بود سر …
سودابه غمگین بود احساس میکرد ایرج عواطف او را به سخره …
شیدا انقدر مجلس خواستگاری به خودش دیده بود تا بفهمد چه …
راحله با پدرش هم نظر نیست. او نمیخواهد مهریهاش را طوری …
همسرش معتاد شده و او بخاطر دخترش مجبور است هر سختی …
حشمت تصمیم دارد همسرش را بعد از سی سال طلاق دهد …
احمد قصد دارد تنها پس اندازشان را برای خرید ماشین لباسشویی …
امین در زندان چشم به راه سحر است، اما سحر تصمیم …