متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نقد و بررسی فیلم سینمایی کج پیله

زمان مطالعه: ۴ دقیقه
پوستر کج پیله
بزرگ‌ترین کاستی «کج پیله»، محدود کردن دایره طنز به مسائل جنسی است...

به گزارش متادخت، بازگشت «هاتف علیمردانی» با «کج پیله»، در ژانر کمدی – اجتماعی با انتظارات متناقضی روبرو بود. علیمردانی، نامی آشنا با آثاری ماندگار مانند «کوچه بی‌نام» که از درخشان‌ترین نمونه‌های سینمای ایران محسوب می‌شود و آثاری قابل قبولی چون «هفت ماهگی» و «آباجان»، این ‌بار با فیلمی به پرده نقره‌ای بازگشته که به نظر می‌رسد بیش از آن که ادامه‌دهنده مسیر کیفی او باشد، تلاشی برای همراهی با جریان پرفروش اما پرچالش سینمای کمدی-تجاری ایران است. جریانی که اصالت فرهنگ را فدای فروش گیشه می‌کند.

«کج پیله» روایتگر داستان سیما ثروتی (با بازی الناز شاکردوست)، بازیگر محبوب و مشهوری است که به مردان بدبین است و زندگی زناشویی‌اش با همسرش (سروش صحت) درگیر شک و سوءظن دائمی است. حادثه‌ای فانتزی، تخیلی و غیر منتظره که می‌توان آن را نوعی «جابجایی هویتی» دانست، که زندگی او را دگرگون می‌سازد و فیلم بر اساس همین موقعیت مثلا طنزآلود، سعی دارد تا طنزی اجتماعی حول محور کلیشه‌های جنسیتی، روابط زن و مرد و قضاوت‌های عجولانه عمومی بنا کند.

کج پیله

ادعای بزرگ، اجرای کودکانه

ایده اولیه فیلم، برخورد دو جهان زنانه و مردانه از دریچه یک موقعیت فانتزی، در ذات خود ایده‌ای بالقوه قدرتمند و قابل تأمل است. جامعه‌ای که در آن گفت‌وگو درباره نقش‌های جنسیتی و شکاف میان زن و مرد به یکی از دغدغه‌های اصلی بدل شده، می‌توانست بستری غنی برای یک کمدی هوشمند و نقدگرا باشد اما «کج پیله» در اجرا، این ظرفیت را به ساده‌انگارانه‌ترین شکل ممکن به هدر می‌دهد. پیرنگ فیلم، بسیار بچگانه طراحی شده است. فیلمنامه به جای بسط منطقی موقعیت و ایجاد موقعیت‌های طنز قوی از دل واقعیت‌های ریز و درشت روابط انسانی، به شوخی‌های سطحی و پیش‌پاافتاده متوسل می‌شود. گویی نویسندگان تصور کرده‌اند که صرف اشاره به کلیشه‌هایی مانند «حساسیت زنان» یا «بی‌تفاوتی مردان» می‌تواند به خودی‌خود خنده‌دار باشد. اینجاست که فیلم از ادعای اجتماعی‌گری خود عقب می‌نشیند و به اثری صرفاً سرگرم‌کننده و آن هم نه چندان موفق تبدیل می‌شود.

 

طنز تک‌بعدی کج پیله

یکی از بزرگ‌ترین کاستی‌های «کج پیله»، محدود کردن دایره طنز به مسائل جنسی است. این سؤال که «چرا غالب پیرنگ طنز در سینما حول مسائل جنسی می‌چرخد؟» پرسش قابل تاملی است. در «کج پیله»، شوخی‌های مبتنی بر بدن، تمایلات و موقعیت‌های جنسی، ستون فقرات اصلی کمدی فیلم را تشکیل می‌دهند. این فیلم همسو با بسیاری از همتایان زرد خود، مملو از شوخی‌های نامناسب و غیراخلاقی است و این نگاه تک‌بعدی به طنز، نشان از فقر ایده و ناتوانی در خلق موقعیت‌های کمدی از دل سایر جنبه‌های پیچیده زندگی اجتماعی دارد.

سؤال کلیدی دیگر آن است که «چرا همچنان تبدیل شدن زن به مرد و مرد به زن می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد؟» این ترفند کهن در سینمای جهان و ایران، اگرچه می‌تواند تمهیدی جذاب برای وارونه‌نمایی اجتماعی باشد اما در «کج پیله» بیشتر به یک «حقه» روایی برای جذب مخاطب تقلیل یافته است. فیلم به جای کندوکاو در روان‌شناسی جنسیتی یا نمایش عمق تراژدی و کمدی این جابجایی، تنها از آن به عنوان بهانه‌ای برای یک سری شوخی‌های تکراری و قابل پیش‌بینی استفاده می‌کند.

ضعف در اجرا: از بازی تا گریم

اجرای فنی فیلم نیز در خدمت تقویت این ضعف‌هاست. بازی الناز شاکردوست در نقش اصلی، با تمام توانایی‌هایش، درگیر گریمی می‌شود که بیش از حد مصنوعی و غیررئال به نظر می‌رسد. این گریم، به جای کمک به باورپذیری موقعیت فانتزی، مدام به مخاطب یادآوری می‌کند که در حال تماشای یک «شبیه‌سازی» ناکام است. همچنین مسأله صدای او در نقش جایگزین نیز نتوانسته به خوبی در خدمت فضاسازی قرار گیرد. بازی نعیمه نظام‌دوست نیز در سطح و کالبد سریال‌های کمدی تلویزیونی باقی ‌مانده و هیچ نوآوری یا عمق خاصی به شخصیت‌پردازی فیلم اضافه نمی‌کند. بازیگری چون سروش صحت، که بارها ناتوانی‌اش در بازیگری ثابت شده، این بار نیز در فضایی محدود و با دیالوگ‌هایی نه چندان درخشان، فرصت ابراز وجود پیدا نمی‌کنند.

کج پیله

 

جمع‌بندی: هاتف علیمردانی در دام طنز زرد

«کج پیله» در نهایت فیلمی است که بر سر یک دو راهی گیر کرده؛ از یک سو می‌خواهد اثری پرفروش و گیشه‌پسند باشد و از سوی دیگر ادعای مطرح کردن پرسش‌های جدی درباره جنسیت و اعتماد را دارد. این دوگانگی، به بهای قربانی شدن عمق و ظرافت تمام می‌شود. فیلم در سراشیبی سقوطی قرار دارد که نه می‌تواند مخاطب را به خنده‌هایی از ته دل وادارد و نه فکر و تأملی جدی در او برانگیزد. هاتف علیمردانی با «کج پیله» ثابت کرد که بازگشت به یک ژانر، اگر با درکی عمیق از تغییرات اجتماعی و الزامات کیفی همراه نباشد، می‌تواند به ساده‌سازی مسائل پیچیده و تکرار کلیشه‌هایی بینجامد که خود فیلم ظاهراً قصد نقدشان را دارد. «کج پیله» یک فرصت از دست رفته است؛ جدیدترین ساخته علیمردانی در واقع همان پیله‌ای است که هرگز به پروانه‌ بدل نشد و در همان پیله نخستین خود محبوس ماند.

 

 

✍🏻 به قلم دکتر پگاه روشان، جامعه‌شناس و منتقد فیلم و سریال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط