به گزارش متادخت، دیدار اخیر رهبر انقلاب با اقشار مختلف بانوان، همچون سالهای گذشته، دارای نکاتی بنیادین درباره شأن، جایگاه، حقوق و مسئولیتهای زنان بود؛ اما آنچه بیش از محتوای این بیانات جلب توجه میکند، تکرار دائمی همان خطوط کلی و هشدارها در سالهای مختلف است. این تکرار، نه از آن جهت که سخنان رهبری کماهمیت یا تکراریاند، بلکه از آنرو که نشاندهنده خلأ جدی در اجرا و تبدیلِ این خطوط راهنما به سیاستهای عملی است، اهمیتی ویژه دارد.
رهبر انقلاب، مطابق رویه همیشگی، نقشهکلان و چارچوب فکری را ارائه میکنند؛ اما این ما هستیم که باید این نقشه را به برنامه، قانون، سیاست و اقدام عملی تبدیل کنیم. وقتی سالهاست همین خطوط راهنما تکرار میشود، به این معناست که ما در ورود به مصادیق، ساخت چارچوبهای اجرایی و حل مسائل واقعی زنان ناکام ماندهایم.
در این یادداشت، تلاش شده است این مسئله از زاویهای انتقادی، اما منصفانه، بررسی شود.
توقف در کلیگویی: مسئلهای که سالهاست ادامه دارد
رهبر انقلاب در حوزه زنان، همواره از رویکردی کلان، مفهومی و تمدنی سخن میگویند. این سطح از سخن گفتن، نقشهراه است، نه نسخهی اجرا. اما بحران اصلی اینجاست که ما این سخنان کلان را منزل نهایی تلقی کردهایم، نه نقطه آغاز. در نتیجه، به جای اینکه این چارچوبها را به سیاستهایی روشن درباره اشتغال زنان، خانواده، حقوق اجتماعی، حمایتهای قانونی، یا رفع تبعیض ساختاری تبدیل کنیم، منتظر ماندهایم تا رهبری به جای ما، مصداق تعیین کنند.

این انتظار غلط سبب شده است که جامعه زنان و حتی مردان متدیّن، پس از سالها شنیدن همان مفاهیم برابری انسانی زن و مرد، عدالت در خانواده، ضرورت کرامت زن یا نقش محوری خانواده، هنوز اثر عینی و ملموسی در زندگی روزمره مشاهده نکنند.
مخاطب واقعی دیدارهای بانوان فقط زنان نیستند
یکی از خطاهای رایج، تقلیل این دیدارها به «دیدار ویژه بانوان» است؛ گویی سخنان رهبری فقط باید توسط زنان شنیده و اجرا شود. این نگاه تقلیلگرایانه نه تنها غلط است بلکه آسیبزا نیز هست؛ زیرا بخش عمدهای از مشکلات زنان، محصول تصمیمها و رفتار مردان مسئول، ساختارهای اداری، سیاستگذاریهای کلان اقتصادی، فرهنگی و حتی مردان خانواده است. وقتی ایشان از کرامت زن، عدالت در خانواده، رفع نگاه متحجرانه، ضرورت حمایت مرد از زحمات همسر، یا نقش زن در پیشرفت جامعه سخن میگویند، طرف خطاب فقط زنان نیستند؛ بلکه مردان و مسئولین امر نیز باید این بیانات را عمیقاً متعلق به خود بدانند.
دیندارانِ ناقص؛ چالش پنهان اما تعیینکننده
رهبر انقلاب در این دیدار، به نکتهای اشاره کردند که کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛ وجود افرادی که با فهم ناقص، متحجرانه یا سطحی از دین، چهرهای نادرست از اسلام ارائه میکنند. این گروه، که از قضا گاهی در موقعیتهای مهمی اثرگذارند، به اندازه مخالفان اسلام به نگاه دینی ضربه میزنند.
وقتی زنی در جامعه یا حتی در خانه خود، برای کوچکترین تصمیم اجتماعی، تحصیل یا حتی حضور ابتدایی در اجتماع، باید ساعتها بجنگد، چون برخی مدعیان دینداری زن را اساساً برای «در خانه بودن» خلقشده میدانند، جامعه عملاً با کلیت نگاه اسلامی که رهبری شرح میکند فاصله میگیرد. این درحالی است که رهبری «حضور اجتماعی زن» را اصل و پیشفرض اسلام میدانند؛ حقی که کنارش تکلیف نیز قرار دارد؛ اما در جامعه، بسیاری از زنان باید این اصل بدیهی را تازه ثابت کنند! و این شکاف خطرناک میان نگاه اسلام و نگاه متحجرانه برخی مدعیان دین، یکی از چالشهای جدی سیاستگذاری در حوزه زنان است.
رهبر انقلاب همانند دیدار اخیر، بارها گفتهاند که زن میتواند و باید در عرصههای علمی، اجتماعی، سیاسی و جهادی نقشآفرین باشد. اما بخشهایی از ساختار اداری، اجتماعی و حتی فرهنگی ما، هنوز در تلاشاند زن را از عرصه اجتماعی عقب برانند که این امر گاهی با نادیده گرفتن مزایای واقعی برای زنان شاغل صورت میگیرد و گاهی با تنزل حقوق و دستمزد، تا افزایش محدودیتهای نانوشته برای استخدام زنان.

خانواده را دریابیم؛ سیاستگذاری بیدقت، بنیانها را فرسوده میکند
رهبر انقلاب بارها در نقد تمدن غرب بر فروپاشی نهاد خانواده تأکید کردهاند؛ نقدی درست و قابل تأمل. اما در کنار این نگاه، پرسش مهمی نیز وجود دارد؛ آیا سیاستهای داخلی ما نیز همواره در مسیر تقویت خانواده حرکت کردهاند؟
برای نمونه، قانون جدید مهریه را در نظر بگیریم. هدف اعلامشده این قانون، کاهش تنشهای مالی و جلوگیری از زندانیشدن مردان است، اما برخی از زنان احساس میکنند که پشتوانه قانونی آنها در زندگی مشترک تضعیف شده و همین امر آنان را به سمت استقلال مالی سختگیرانهتر سوق میدهد. درواقع، وقتی اعتماد به حمایت حقوقی کمتر شود، طبیعی است که نگاه افراد به ازدواج و نقشها در خانواده تغییر کند.
نمونه دیگری از این چالشها، وضعیت زنان شاغل است. بسیاری از زنان متدیّن و دغدغهمند، در عین پایبندی به نقش مادری و همسری، مایلاند در جامعه نیز فعال باشند، اما زیرساختها و تسهیلات لازم برای جمع کردن این نقشها بهطور کافی فراهم نشده است. در چنین شرایطی، گاهی با یک جمله ساده مثل «زن نباید کار کند» اصل مسئله کنار گذاشته میشود، بیآنکه برای شرایط واقعی زندگی امروز راهحل عملی ارائه گردد.
اینها نمونههایی از نقاط مبهم و حلنشده در سیاستگذاری خانواده است؛ مسائلی که جامعه و حتی متدیّنان علاقمند به تقویت خانواده، هنوز پاسخ روشن و قابل اتکایی برای آنها پیدا نکردهاند!
تمرکز بر گسلها بهجای نقاط قوت؛ خطای رایج برخی مسئولان
رهبر انقلاب در این دیدار، به پیشرفت علمی، اجتماعی و ورزشی زنان در دوران جمهوری اسلامی اشاره کردند؛ پیشرفتهایی که در تاریخ ایران کمنظیر یا بیسابقهاند. اما مشکل اینجاست که بخشی از مسئولان و سیاستگذاران ما، بهجای تبیین و رسانهای کردن درخور این پیشرفتها، به روی گسلها مسائل زنان دست میگذارند. این شکافها، همان نقاطی است که رسانههای غربی سالهاست بر آن کار کردهاند؛ از مسائل مربوط به خشونت خانگی تا مشکلات حقوقی و خلاءهای عرفی.

وقتی برخی مسئولان داخلی، بدون شناخت، همان زخمهای باز را برجسته میکنند، عملاً همسو با جریان رسانهای غربی عمل میکنند؛ و بیآنکه متوجه باشند بهجای ترمیم، فشار بر زخمی را افزایش میدهند که جامعه سالهاست با آن دستوپنجه نرم میکند. این ضعف فهم از «پاشنهآشیلهای نظام» یکی از مشکلات بنیادین در حوزه سیاستگذاری زنان است.
جمعبندی: زمان عبور از «بیان» به «بنا»
دیدار اخیر رهبر انقلاب با اقشار بانوان، همچون دیگر دیدارها، پر از کلیدواژههای مهم، هشدارهای تمدنی و تبیینهای عمیق درباره شأن و حقوق زنان بود. اما پیام مرکزی این دیدار، شاید نه در مضمون سخنان، بلکه در تکرار آنهاست؛
تکراری که باید ما را به این پرسش هدایت کند که اگر سخنان رهبری هر سال تکرار میشود، مشکل کجاست؟
و پاسخ روشن است؛ در نبود اجرا، نبود ورود به مصادیق و نبود اراده برای حل منصفانه و غیرسیاسی مسائل زنان.
تا زمانی که مسئولان، مردان و زنان، سیاستگذاران و نهادهای فرهنگی، این بیانات را مسئولیتمحور نشنوند و تا زمانی که حوزه زنان از سطح شعار به سطح برنامه منتقل نشود، این تکرار همچنان ادامه مییابد و این، همان مسئولیتی است که سخنان رهبر انقلاب، هر سال، بار دیگر به ما یادآوری میکند.
به قلم فرناز اینانلو؛ سردبیر، فعال حوزه زنان و خانواده








